در رسانه| تجربه یک ماموریت با اورژانس اجتماعی

اورژانس اجتماعی با هدف بهبود اوضاع خانواده از سال ۸۶ تاسیس شد. اولین پایگاه در استان خراسان رضوی با ۶ خودرو فعالیت خود را در ساعات اداری شروع کرد و اکنون ۲۴ ساعته خدمات‌رسانی می‌کند. اورژانس اجتماعی در حیطه‌های کودک‌آزاری، همسرآزاری، زنان و دختران در معرض آسیب، فرار از منزل، خودکشی، معلول‌آزاری و والدآزاری ایفای نقش دارد.

ماموریت‌های اورژانس اجتماعی به سه دسته آنی، فوری و با قید فوریت کمتر تقسیم می‌شود. بیشترین موارد تماس با خط ۱۲۳ در زمینه کودک‌آزاری و در مرحله بعد همسرآزاری بوده و کمترین میزان تماس در خصوص خودکشی است. بیشترین ماموریت‌ها از سه بخش بیمارستان‌ها، کلانتری‌ها و دایره سرپرستی دریافت می‌شود. تمامی تماس‌ها در استان به پایگاه اورژانس مهرحقی متصل شده و پاسخگویی به تماس‌ها در این پایگاه انجام می‌شود.

زمانی که افراد با سامانه ۱۲۳ تماس می‌گیرند، کارشناس خط توضیحات را از مراجع یا تماس‌گیرنده دریافت می‌کند و با هماهنگی سوپروایزر ماموریت براساس نوع فوریت تقسیم‌بندی می‌شود. برخی مشکلات با تلفن قابل برطرف شدن بوده و برخی نیاز به اعزام تیم دارد. در مواردی که قرار است تیم اعزام شود، کارشناس خط اطلاعات شامل تماس‌گیرنده، کارشناس خط، اطلاعات اولیه مددجو و علت تماس را به صورت مکتوب در فرم‌هایی درج می‌کند و پس از بررسی کارشناس خط و سوپروایزر ارجاع داده می‌شود.

برای سپری کردن یک ماموریت با مددکاران اجتماعی به مرکز ۱۲۳ می‌رویم و همراه اورژانس اجتماعی برای اعزام راهی می‌شویم. مورد توسط مددکاری بیمارستان کامیاب گزارش شده، دختری ۱۷ ساله که توسط پدر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و از طریق مربی پرورشی مدرسه به بیمارستان ارجاع داده شده است.

در مسیر تا رسیدن به بیمارستان با مددکاران اورژانس هم‌کلام می‌شویم که از سختی‌ها و شیرینی‌های کار خود می‌گویند، از مواردی که بر روح و روان آن‌ها تاثیر می‌گذارد اما پس از کمک به یک فرد شیرینی کار خود را با تمام وجود حس می‌کنند.

یکی از مددکاران از علاقه خود به رشته مددکاری می‌گوید که از دوران مدرسه به فکر تحصیل در این رشته بوده است. وی بیان می‌کند که باید عاشق این کار باشی تا بتوانی سختی‌های آن را تحمل کنی. هیچ روزی در اورژانس اجتماعی مانند روز قبل نیست و اتفاقاتی رخ می‌دهد که کسی حتی فکرش را هم نمی‌کند.

دو مددکار همراه ما در طول مسیر از تجربیات و ماموریت‌هایی می‌گویند که اکثرا کودک‌آزاری است، ماموریت‌هایی که گاهی در طول رسیدگی به آن پا به پای کودکان اشک می‌ریزند.

یکی از موارد که بیان کردند از روستاهای اطراف مشهد گزارش شده بود. همسایگان گزارش کودک‌آزاری توسط نامادری را داده بودند. زمانی که به محل رسیدند با یک دختر ۵ ساله روبه‌رو شدند که شلوار و دامن به پا و شالی به سر داشت. در صحبت با نامادری وی به شدت هرگونه مشکلی را انکار می‌کرد.

زمانی که توانستند با کودک ارتباط برقرار کرده و به تنهایی صحبت کنند متوجه شکستگی سر به اندازه یک انگشت روی سر کودک شدند که مداوا نشده و خون روی آن بسته شده بود. پس از بررسی متوجه شدند نامادری با چوب به سر کودک زده است. بعد از این موضوع کودک را برای درمان به بیمارستان انتقال دادند.

در یکی دیگر از موارد گزارش شده بود که پسری ۱.۵ ساله در یک پاتوق استعمال مواد همراه مادر خود زندگی می‌کرده است. شیشه‌ای به اندازه یک بند انگشت در پای کودک رفته و رسیدگی نشده بود. این کودک نیز برای درمان به بیمارستان انتقال داده شده و در تمام طول درمان به مددکار چسبیده بوده و با گریه و مامان مامان گفتن از مددکار کمک می‌خواسته است

این مددکاران در ماموریت دیگری با دختری ۶.۵ ساله مواجه شده بودند که خانواده از ۳ سالگی به او مواد می‌دادند. خود کودک نحوه خوراندن مواد توسط مادر را بیان می‌کرده است. این دختر به شدت ترسیده بود و از مددکار می‌خواسته که او را در بیمارستان نگذارند؛ زیرا به شدت می‌ترسیده که در بیمارستان رها شود.

مددکاران از موارد دیگری نیز سخن گفتند، از کودکی که رها شده بود، از اقدام به خودکشی‌هایی که توانسته بودند فرد را منصرف کنند و از بیماران دارای مشکلات روانی که هنگام آرام‌سازی آن‌ها کتک خورده بودند

با پدرم صحبت کنید من دیگر توان کتک خوردن ندارم

پس از طی مسیر و شنیدن خاطرات تیم مددکاری به بیمارستان کامیاب رسیدیم. ابتدا به مددکاری بیمارستان مراجعه کرده و شرح حالی که از بیمار گرفته شده بود را مطالعه کردیم. در شرح حال، مددجو بیان کرده بود که با پدرم صحبت کنید من دیگر توان کتک خوردن ندارم.

پس از آن همراه مددکاران به اتاق مددجو رفتیم. این دختر آسیب‌دیده ابتدا اطلاعات زیادی نمی‌داد اما پس از برقراری ارتباط توسط مددکاران و با گریه شروع به صحبت کرد که فرزند اول یک خانواده ۵ نفره است.

در خصوص ماجرای کتک خوردن خود عنوان کرد که پدرم خواب بود و من سروصدا کردم، وقتی بیدار شد با هم دعوا کردیم من جواب پدرم را دادم و او هم من را کتک زد. وی با گریه بیان کرد که بعد از این ماجرا موهایم را کوتاه کردم و ناراحت هستم که موهایم خراب شده است.

در صحبت با این دختر مشخص شد که حس می‌کند پدرش او را دوست ندارد، خیلی با هم ارتباط ندارند و پدر و مادرش در یک تیم هستند. او خودش را در این ماجرا مقصر می‌داند زیرا با پدرش بد صحبت کرده، مادرش نیز معتقد است که این کتک خوردن حقش بوده چون جواب پدرش را داده است

مددکار در حین صحبت با مددجو آثار خودزنی را روی دست دختر مشاهده کرد که مشخص شد در مدت یک سال دو بار اقدام به خودکشی کرده یک بار با قرص و یک بار با بریدن دستش با شیشه. در هر دو بار نیز خانواده او را به بیمارستان نبردند و خودشان اقدام به درمان وی در منزل کردند.

پس از بررسی‌های مددکار و اطمینان از اینکه در صورت برگشت به خانه خطر جانی او را تهدید نمی‌کند با گرفتن شماره همراه پدر، مادر و دختر آن‌ها را برای مشاوره رایگان دعوت کردند و پیگیر شرکت در جلسات مشاوره خواهند شد.

زمانی که کار مددکاران تمام شد و قصد خروج از اتاق مددجو را داشتیم آرامش در چشمان وی مشاهده می‌شد و با لبخندی ما را بدرقه کرد

مسعود فیروزی، مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص آمار خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی اظهار کرد: از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا کنون ۱۷ هزار و۹۵۴ تماس با خط ۱۲۳ برقرار شده که به ترتیب ببیشترین تماس‌ها مربوط به کودک آزاری، همسرآزاری و خودکشی بوده است.

وی ادامه داد: در خصوص ماموریت‌های اورژانس اجتماعی از ابتدای سال ۱۴۰۲ تا کنون ۶۰۹۴ ماموریت توسط تیم‌های خدمات سیار انجام شده که بیشترین موارد به ترتیب کودک آزاری، اقدام به خودکشی و همسرآزاری بوده است

کد خبر 98462

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد