دست برتر اسلام در تاریخ حمایت از معلولان

به مناسبت روز جهانی معلولین به بررسی تمهیداتی پرداخته‌ایم که در آموزه‌های اسلامی برای یاری رساندن به این افراد با توجه ویژه به حفظ کرامت و جایگاه انسانی آن ها اندیشیده شده ‌است.

به گزارش خراسان، سوم دسامبر در تقویم جهانی با عنوان «روز جهانی معلولین» ثبت شده ‌است. اقدامی خوب و بجا که سعی دارد اذهان جهانیان را به حق و حقوق معلولان و نیازهای ضروری ایشان جلب کند. خوشبختانه طی سال‌های اخیر، در اغلب کشورها و از جمله ایران، اقدامات مفیدی برای ارتقای وضعیت اجتماعی و رفاهی معلولان صورت گرفته ‌است، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. این در حالی است که ایرانیان در فرهنگ دینی خود، پشتوانه‌ای غنی برای حمایت از جایگاه معلولان در جامعه دارند. پشتوانه‌ای که می‌تواند در هر عصر و زمانی، دستمایه فعالیت‌های مؤثر و مداوم در این مسیر باشد و نقش بسیار مهمی در تغییر نگرش فرهنگی ما نسبت به مقوله معلولیت ایفا کند. روز جهانی معلولین فرصت خوبی است که نگاهی دوباره به این آموزه‌ها و نیز، ظرفیت فقهی و شرعی موضوع حمایت از معلولان جامعه داشته‌ باشیم. آن‌چه در ادامه ملاحظه خواهید کرد، قطعاً همه آن چیزی که می‌توان اظهار کرد، نیست، اما می‌تواند برانگیزاننده ذهن‌های طبقات مختلف جامعه برای بهره‌مندی از این ظرفیت غنی و مهم باشد.

راهکار علمی حمایت از معلولان در قرآن


در آموزه‌های اسلامی، همه انسان‌ها در خلقت برابر و از حقی مساوی نسبت به نعمت‌های الهی برخوردارند. در آیه 13 سوره حجرات می‌خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ این‌ها ملاک امتیاز نیست، گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست). در اندیشه اسلامی، آن‌چه پروردگار به عنوان نعمت در اختیار انسان‌ها قرار داده، نتیجه لیاقت آن ها و ظرفیتشان برای دریافت نعمات نیست، بلکه آن‌چه به نوعِ بشر ارزانی می‌شود، صرفاً ناظر به رحمت واسعه الهی است و گیرندگان آن، نمی‌توانند مدعی دارا بودن لیاقت و ظرفیت دریافت چنین نعمت‌هایی باشند. به همین دلیل، می‌گوییم که همه انسان‌ها، صرف‌نظر از جنسیت، قومیت و داشتن یا نداشتن معلولیت، باید از همه امکانات و حقوقی که پروردگار برای انسان‌ها در نظر گرفته ‌است، برخوردار باشند و نمی‌توان به صرف معلولیت یا ناتوانی یک فرد در انجام امور عادی و روزمره، حکم به فقدان حق وی داد. بنابراین، در تعالیم بنیادی اسلام، اصالت حقوق معلولان، در همه وجوه آن، به رسمیت شناخته شده‌ است و آن ها باید از این حقوق به تمامی برخوردار باشند. نکته جالب توجه در آموزه‌های اسلامی که ضمن بررسی وضعیت و جایگاه معلولان در آن شناخته می‌شود، این است که اگرچه در بحث حقوق، برابری میان معلول و غیرمعلول بدیهی است، اما در بحث تکلیف که معمولاً در پی حق و حقوق مطرح می‌شود، معلولان تکالیفی سبک‌تر از افراد غیرمعلول دارند و حتی در برخی واجبات مانند جهاد، این معلولیت اسباب معافیت آن ها را فراهم آورده ‌است. به دیگر سخن و به مصداق آیه شریفه لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا خداوند هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کند / بقره - 286) حقوق که نشانه رحمت الهی است، متعلق به همه ابناء بشر است، اما  تکالیف تنها برعهده کسانی است که توانایی انجام آن را دارند. به همین دلیل، نمی‌توان معلولان را به دلیل ناتوانی از انجام اموری که غیرمعلولان انجام می‌دهند، مستوجب نفی حقوق بدیهی دانست. کرامت انسان باید در هر شرایط و هر موقعیتی حفظ شود، ولو این‌که او قادر نباشد به تکالیفی که در برابر خودش و جامعه برعهده دارد، عمل کند. این رویکرد و البته مواردی که در ادامه و مستند به متون تاریخی و روایی نقل می‌کنیم، نشان می‌دهد که در اسلام، افزون بر فرد فرد مؤمنان، حکومت اسلامی نیز در قبال معلولان مسئولیتی کامل و بدون استثنا دارد و باید در تامین نیازهای عادی و حوائج این عده از اعضای جامعه، مانند دیگر طبقات آن و بلکه با اهتمام بیشتر، کوشا و جدی باشد و همواره این اصل را مد نظر قرار دهد که آن‌چه انسان را درخور دارا بودن حق می‌کند، جسم او نیست. چنان‌که مرحوم امام – رضوان‌ا... تعالی علیه – ضمن دیدار با جمعی از معلولان گفته‌ است: آن که انسان به او انسان است، روح انسان است نه جسم انسان ... اگر روح شما سالم باشد و روح شما آزاد و قوی باشد چه باک که دست و پای انسان معلول باشد. دست و پای انسان مناط انسانیت نیست، این قشر است؛ لُبِّ انسان روح انسان است.

روایات چه می‌گویند؟
پس از این بحث مختصر درباره ضرورت توجه به حقوق معلولان در آموزه‌های اسلامی – منطبق با محتوای قرآن کریم – باید به سراغ روایات برویم تا به صورتی جزئی‌تر، موضوع مد نظر را بررسی کنیم. آن‌چه به صورت کلی، از محتوای روایات و احادیث معصومین(ع) برداشت می‌شود، آن است که در آموزه‌های آن اولیای الهی، رفع حوائج مؤمنین از افضل قُرُبات است و در ایمان و کسب مراتب آن، قطعاً معلولیت داشتن یا نداشتن، تاثیری نمی‌گذارد. به همین دلیل، در روایات معصومین(ع) رسیدگی به امور معلولان بسیار مورد تاکید قرار گرفته ‌است. رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: «هر کس به یاری معلولی قیام کند، برای او هفتاد و سه حسنه خواهد بود؛ یکی آن‌که دنیا و آخرت او اصلاح می‌شود و باقی آن درجات او را بالا می‌برد.» (علامه حلی، تحریرالاحکام، ص 164) در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع، روایتی از امیرمؤمنان(ع) به نقل از پیامبر خدا(ص) نقل شده‌ است که فرمود: «اگر کسی نابینایی را چهل قدم عصاکشی کند ... اجرش از این‌که زمین را پر از طلا کنند و به او بدهند، بیشتر است.» این سفارش‌ها در قالب کلی‌تر نیز، در کلام و سیره ائمه معصومین(ع)  دیده می‌شود. به عنوان نمونه، در روایتی از امام صادق(ع) – بحارالانوار، جلد 74می‌خوانیم که فرمود: «هرگاه مؤمنی بتواند برادر خود را یاری رساند، اما کمکش نکند، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها می‌گذارد» یا شیخ صدوق – که رضوان خداوند بر او باد – در کتاب شریف «ثواب الاعمال»، حدیثی از امام پنجم(ع) نقل می‌کند که «هر کس از کمک به برادر مسلمان خود و برآوردن حاجت او دریغ کند، خداوند او را گرفتار کمک به کسی کند که به سبب آن گناه کند و مزدی هم نبرد.» توصیه به برآوردن نیازهای مردم تا آن جا اهمیت دارد که پیشوای ششم(ع) فرمود: «من در برآوردن نیاز دشمن خود نیزشتاب می‌کنم، زیرا می‌ترسم دست رد به سینه او بزنم و او از کمک من بی‌نیاز شود» (بحارالانوار، ج78) و نیز، آن‌ حضرت فرمود: «دوست‌داشتنی‌ترین اعمال نزد خداوند، وارد کردن شادی در دل مؤمن، سیر کردن او و برطرف کردن غم یا برآوردن نیاز وی است.» (اصول کافی، ج2)

تاثیر این آموزه‌ها بر اخلاق جامعه اسلامی


این اهتمام و دقت در رسیدگی به امور معلولان باعث شد که در ادوار تاریخی مختلف، حاکمان جهان اسلام این موضوع را مورد توجه اکید قرار دهند. امیرمؤمنان(ع) افزون بر توصیه همیشگی درباره نیازمندان و معلولان، برای آن ها سهمی ویژه در بیت‌المال قرار داده ‌بود و ارائه خدمات به معلولان در دوران خلافت آن‌حضرت تا آن‌جا پیش رفت که شخصاً متصدی رسیدگی به زندگی و معیشت آن ها می‌شد و به ویژه معلولان نیازمند، در ردیف افرادی قرار داشتند که امام علی(ع)، شبانه به آن ها سرکشی و حوائج شان را برآورده می‌فرمود. این سنت حسنه در قرن‌های بعد، همچنان باقی ماند و حتی حکومت‌هایی مانند اموی و عباسی، از ذیل چنین مسئولیتی شانه خالی نکردند و آن را به مثابه دستورالعملی همیشگی مد نظر قرار دادند. محمد بن عبدا...، مشهور به ابن‌عربی در کتاب «احکام‌القرآن» (جلد یک، ص 333) گزارش جالبی را از دوران حکومت عمر بن عبدالعزیز نقل می‌کند که وی دستور داده ‌بود معلولان، اعم از نابینایان و معلولان حرکتی و ... در دیوان بیت‌المال جایگاه ویژه داشته و از مواجب شرعی قبل و بیش از دیگران برخوردار باشند. او دستور داده بود که به خرج بیت‌المال، برای هر نابینا، راهنمایی اجیر شود و هر دو نفر معلول، خادمی داشته ‌باشند. ابن‌عساکر در جلد هشتم تاریخ مدینه دمشق آورده است که مسلمانان در قرن‌های سوم و چهارم، در هر شهر جمعیت‌ها و اتحادیه‌های حمایتی برای کمک‌های ویژه به معلولان تشکیل داده ‌بودند و ابن‌واضح یعقوبی در «تاریخ یعقوبی» تصریح می‌کند که این جمعیت‌ها در تهیه ارزاق برای معلولان نیازمند و تامین نیازهای مختلف آن ها، به شدت فعال بودند. در واقع ما در تاریخ قرون اولیه اسلامی، با دو رویکرد حاکمیتی و مردمی نسبت به مقوله رعایت حقوق معلولان روبه‌رو هستیم که هدف غایی آن ها یکی است. تهیه زندگی توام با کرامت و آسایش برای معلولان. نکته قابل توجهی که باید در این زمینه مد نظر بگیریم این است که تامین این نیازها، در حکم صدقه دادن به معلولان نبود، بلکه مسلمانان با استناد به قرآن و روایات، آن را عملی در حد واجب شرعی می‌دانستند و از این نظر، هیچ‌گاه معلولان را مدیون فرض نمی‌کردند و در برخورد با آن ها، رعایت ادب و تکریم، شرط اول یاری رساندن دانسته می‌شد

کد خبر 95959

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد