شهرقدس| مقاله ای علمی با عنوان کودک آزاری

مراقبت برای رشد اولیه و تکامل کردن خردسال، راهگشای زندگی آنان در آموزش، خوداتکایی و زندگی مستقل در آینده است.

بهتر است ابتدا به این موضوع بپردازیم که کودک کیست تعاریف متعددی از کودک ارائه شده و از دیدگاه های مختلفی به آن نگریسته اند. بر طبق پیمان نامه حقوق کودک (۱۹۸۹) به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید که با توجه به این پیمان نامه و ماده ۱ آن منظور از کودک افراد انسانی زیر ۱۸ سال است. براساس سازمان جهانی بهداشت اعلام سایت ReserchGate کودکان زیر ۱۸ سال قرار دارند که ۸ درصد آنان در دامنه سنی ۰ تا ۵ سال ۳۲ درصد در دامنه سنی ۳ تا ۱۲ سال و ۴ درصد آنها در دامنه سنی ۶ تا ۱۸ سال قرار دارند.

به گزارش روابط عمومی بهزیستی استان تهران به نقل از روزنامه اقتصاد آینده، زینب نژاد مقدم در ادامه مقاله خود آورده است: طبق دیدگاه روانشناسی به دو سال اول ابتدایی سن نوزادی و نوباوگی، به دامنه سنی ۲ تا ۶ سالگی سال های پیش دبستانی ۶ تا ۱۲ سالگی سن مدرسه و سپس ۱۲ تا ۱۸ سالگی سنین نوجوانی که مرحله مابین کودکی در مرحله جوانی قرار دارد.

مراقبت برای رشد اولیه و تکامل کردن خردسال، راهگشای زندگی آنان در آموزش، خوداتکایی و زندگی مستقل در آینده است. کودک در هنگام تولد موجود ناتوانی است که برای طی کردن مسیر زندگی مستقل نیاز مبرمی به زندگی خانوادگی و اجتماعی دارد به طوری که اگر این حمایت خصوصاً در سال های اولیه زندگی خدشه دار شود ادامه زندگی سالم کودک با مخاطره بسیار جدی مواجه می شود. در این دوران حساس، کودک زندگی مستقل، توجه به دیگران، رعایت حق و حقوق سایر افراد، نظم و انضباط و ... را در محیط پویا و صمیمی خانوادگی فرامی گیرد. فرآیند رشد و تحول کودک تابع تأثیر متقابل عوامل زیستی، روانی و اجتماعی است و خانواده نقش بسیار مهم و اساسی را در این زمینه ایفا می کند. کودک برای رشد و تحول نیاز به فراهم شدن محیط مساعد دارد. محیطی که کلید اصلی آن «مراقبت والدین» است. مراقبت یعنی درک کردن، شناختن، دوست داشتن، پذیرفتن، تحریک انگیزه های کودک، تأمین نیازهای تغذیه ای و پوشاک و حفاظت از کودک در برابر بیماری ها و در یک کلام انتظار مناسب از توانایی های کودک داشتن است، والدین باید بتوانند نیازهای فزاینده کودک را دریافته و به آن پاسخ مناسب بدهند. میزان وابستگی و علاقه دو طرفه بین والدین و کودک، توانایی او را برای یادگیری و دانستن مطالب جدید افزایش می دهد. در حالی که بدرفتاری با کودک و عدم توجه به نیازهای او می تواند باعث ایجاد اختلالات روانی مانند پرخاشگری در بزرگسالی شود.

کودکانی که با خشونت مواجه می شوند در معرض خطر رفتارهای ناسازگارانه هیجانی، اجتماعی، احساسی، شناختی و جسمی قرار می گیرند. کودک آزاری از جمله معضلات و آسیب های اجتماعی جدی است که فراتر از برخوردهای جسمانی، جرمی پنهان محسوب می شود که بر روح و روان کودک تأثیر بسیار مخرب و جبران ناپذیر گذاشته و شخصیت و اعتماد به نفس او را در هم می شکند. «کودک آزاری» آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و سعادت و رفاه و بهزیستی کودک زیر ۱۸ سال به دست والدین یا مراقبین کودک است. کودک آزاری را می توان به شش دسته اصلی تقسیم نمود.

۱- کودک آزاری جسمانی: به هر عملی که منجر به آسیب عمدی جسمی به کودک شود اطلاق می شود. این آسیب ها ناشی از تنبیه شدید جسمی یا تنبیه غیرموجه است. آزار جسمانی بر دو نوع است: خشونت بدنی سبک مانند هل دادن، کشیدن موی سر و سیلی زدن، خشونت بدنی سنگین مانند با شلاق یا وسیله دیگری، کتک زدن، سوزاندن، گاز گرفتن، با چاقو جراحت وارد کردن، پرت کردن از پله که منجر به جرح و خون مردگی می شود، شکستن دندان، دنده، بینی، بازو، پاها، پارگی پرده گوش و نظایر آن خشونت بدنی سبک معمولاً به عنوان نوعی تربیت در نظر گرفته می شود. اما باید کاملاً با حساسیت بالا انجام گیرد، به خصوص در مورد کودکان اما خشونت بدنی سنگین را که خشونت آشکار است، جامعه محکوم می کند. صدماتی که حتی ممکن است منجر به مرگ کودک شود. کبودی های بدون توضیح، برجستگی پوست صورت و گلو بر اثر ضربه شلاق، وجود طرح یا شکل غیرمعمول در ناحیه پا (ران) که نشان دهنده استفاده از ابزاری مانند سگک کمربند، ریسمان یا طناب باشد (که بعد از غیبت از مدرسه مشاهده می شود)، سوختگی های بدون توضیح، سوختگی های حلقوی شکل روی دست و پای کودک، همچنین سوختگی های عفونی که نشان دهنده تأخیر در درمان سوختگی هستند و طرح ها و اشکال یکسانی دارند چون ممکن است با وسایل خانه ایجاد شده باشند، همچنین افراط و تفریط های رفتاری شامل کناره گیری، تجاوز، پرخاشگری، عقب نشینی، افسردگی، ترس نابجا یا بیش از حد از والدین یا مراقبان، رفتار ضد اجتماعی مانند اعتیاد به مواد مخدر، فرار از مدرسه، ترس از والدین، توضیحات غیر قابل قبول و متناقض برای جراحات و خجالت غیرمعمول از نشانه های آزار جسمانی هستند.

۲- کودک آزاری جنسی: آزار جنسی را هرگونه تماس جنسی فرد بالغ با کودک تعریف می کند. کودک عموماً این ارتباط را دوست نداشته و ارضاء جنسی فرد آزاردهنده هدف اصلی می باشد. تجاوز، فحشاً واداشتن، به کارگیری یا استفاده از کودک برای هرگونه رفتار روشن جنسی و هرگونه بهره برداری جنسی از کودکان از مصادیق بارز این آسیب است که والدین یا سرپرستان کودک عامل اصلی این آزار هستند.

۳- کودک آزاری عاطفی: هرگونه طرد کردن، انتقاد، تحقیر، مقایسه با دیگران، محروم کردن، حبس کردن، تهدید کردن و خصمانه با کودک برخورد کردن را آزار عاطفی می نامند. این نوع کودک آزاری را بیشتر می توان در خانواده هایی دید که بین کودکان تبعیض قائل می شوند و یا در خانواده هایی که مشکلات زیادی بین والدین وجود دارد.

۴- غفلت و بی توجهی: غفلت زمانی رخ می دهد که خانواده یا مراقب کودک نتواند احتیاجات غذایی، پوششی، مسکن، بهداشت و تحصیلی کودک را فراهم کند. این نوع بی توجهی ها را می توان بیشتر در خانواده هایی دید که از نظر اقتصادی در شرایط مناسبی قرار ندارند و یا حتی در خانواده هایی که شاغل بودن هم پدر و هم مادر باعث می شود نتوانند پاسخگویی نیازهای کودک خصوصاً نیاز عاطفی احساسی باشند، رهاسازی کودک به مدت زیاد به سرپرستی نامناسب، عدم پذیرش کودک و فرار او از خانه، کوتاهی در فراهم کردن امنیت و رفع نیازهای فیزیکی است. غفلت فیزیکی می تواند به شدت بر روی رشد کودک تأثیر بگذارد، در پرورش صحیح او اختلال ایجاد کند و او را به سوء تغذیه و انواع بیماری های جسمی دچار سازد. غفلت آموزشی زمانی اتفاق می افتد که به کودک اجازه داده می شود وقت خود را به میزان زیادی تفف کند. برای مثال گرچه در سن مدرسه است، (واجب التعلیم) ولی ثبت نام نشده و آموزش مورد نیاز خود را دریافت نمی کند. غفلت آموزشی می تواند منجر به عدم موفقیت در دستیابی به مهارت های اساسی مورد نیاز، افت تحصیلی و رفتار مخرب شود، غفلت احساسی، رفتارهایی مانند امتناع از تأمین مراقبت های روانی مورد نیاز، تحقیر مداوم و بی میلی از محبت و مهربانی نسبت به کودک است. این الگوی رفتاری می تواند منجر به رفتارهای مخرب، استعمال مواد مخدر یا حتی خودکشی شود. اهمال یا غفلت احساسی شدید نسبت به کودک می تواند باعث تأخیر در رشد و نمو او و حتی مرگش شود. غفلت پزشکی به معنای غفلت والدین یا سرپرستان در فراهم کردن مراقبت های اولیه بهداشتی و پزشکی برای کودک است. این نوع غفلت می تواند به فقر در سلامتی و مشکلات پزشکی منجر گردد. از نشانه های بارز بی توجهی می توان به بهداشت ضعیف شامل مبتلا بودن به شپش، بیماری های پوستی در اثر حمام نکردن و... آثار سوختگی درمان نشده، لوچی چشم، لباس غیرمناسب، زیاد یا کم پوشیدن لباس در شرایط آب و هوایی مختلف، فراموش کردن برخی از لباس های اصلی، بیماری یا زخم درمان نشده، به مدت طولانی در معرض سرما یا گرمای شدید قرار گرفتن که منجر به سرمازدگی یا گرمازدگی شود، غیبت زیاد از مدرسه، گرسنگی، خستگی، سستی و بی حالی زیاد، گدایی با جمع کردن پس مانده های غذایی اشاره کرد.

۵- بهره کشی اقتصادی: هرگونه استفاده از کودکان زیر ۱۵ سال را در تأمین مخارج زندگی بهره کشی اقتصادی می داند مانند کودکان کار در زباله دان ها به جمع آوری اشیایی می پردازد که ممکن است تبدیل به پول شود و با بچه هایی که در چهارراه ها به فروختن مشغول هستند.

۶- کودک آزاری روانی: محرومیت از محبت کافی و آسیب های مختلف روانی می تواند به افسردگی و سایر اختلالات عاطفی منجر شود. اثرات چنین آسیب هایی دراز مدت و جبران ناپذیر بوده و معمولاً افرادی که در کودکی دچار آزارهای روانی و عاطفی شده اند از نظر ظاهر هم متمایز و دارای شانه های آویخته، نگاهی مردد، حرکاتی خشن و سریع و عدم اعتماد به نفس هستند. این آزارها می تواند به صورت استفاده از جملات نامناسب برای آسیب رساندن برخورد کردن شخصیت و ایجاد احساس حقارت در کودک، منزوی کردن کودک و ممانعت از ارتباط او با نظام های حمایتی مانند خانواده، دوستان و ایجاد اختلال در رشد همه جانبه وی به ویژه رشد اجتماعی از نشانه های بارز آزار روانی می توان به اختلال خوردن مانند بی اشتهایی، اختلالات گفتاری مانند لکنت زبان، تأخیرات رشدی در فراگیری گفتاری یا مهارت های حرکتی، داشتن قد و وزن کمتر از حد طبیعی، وجود قسمت های بدون مو یا طاسی در سر کودکان، اختلالات عصبی و بیرون ریختن جوش و دانه های قرمز در بدن، تیک عصبی در ناحیه صورت، درد شکم و سردرد، گاز گرفتن محکم زدن سر به در و دیوار، رفتار بی رحمانه مانند آزار رساندن به کودکان دیگر، تسلیم بیش از حد، عقب نشینی یا رفتار پرخاشگرانه، هیجان یا بی میلی بیش از حد، احساس ناامنی، خود ضعیف بینی احساسی کهتری، گوشه گیری، افسردگی، سرزنش خود، یا احساس گناه از به دنیا آمدن، این نوع آزار شاید به ظاهر جای دست پدر یا مادر رو بدن کودک مشخص نباشد و بتوانند با وجود نبود نشانه های جسمی منکر این قضیه شوند اما به طور غیرمستقیم کاملاً می توان پیامدهای آن را در رفتار و احساسات و خلق کودکان دید.

علل بروز کودک آزاری

کودک آزاری به دلایل گوناگون صورت می گیرد که برخی از آنها عبارتند از:

علل روانی

اگرچه ممکن است چند کودک در یک خانواده مورد اذیت و آزار واقع شوند ولی گاهی یک کودک بیش از سایرین آزار می بیند. خانواده های بسیاری وجود دارند که در آنها تنها یک کودک مورد سوء رفتار دیگران، قرار گرفته و فرزندان دیگر کمابیش حمایت و محافظت شده اند. از این رو، به نظر می رسد احتمالاً برخی ویژگی های خاص روانی در کودکان آزار دیده، احتمال اعمال آزار نسبت به آنان را افزایش می دهد.

مطالعات انجام شده، نشان می دهد که به طور کلی سه گروه کودکان بیش از سایرین در معرض کودک آزاری قرار می گیرند.

کودکان غیر طبیعی: کودکانی که به دلیل مشکلات آشکار جسمی و روانی، از بدو تولد به مراقبت های ویژه از سوی دیگران نیاز دارند. این کودکان به دلیل نارسایی های گوناگون نسبت به کودکان معمولی بیشتر در معرض آزار قرار می گیرند. این نارسایی ها شامل نارس بودن، وزن پایین هنگام تولد، ناهنجاری های مادرزادی، نقایص هیجانی و عاطفی، اختلال در تکلم، تأخیر در رشد و تکامل، نقایص بینایی و شنوایی، عقب ماندگی ذهنی، فلج مغزی و بیماری های مزمن و... می شود.

کودکان دشوار: کودکان دشوار، گروهی از کودکان هستند که از نظر جسمی سالمند، اما در بعضی شرایط دشواری های خاصی دارند یا والدینشان آنها را غیرطبیعی می دانند. بدخلقی، بیش فعالی، بی اختیار ادرار یا مدفوع، عادات غذایی نامناسب، ابتلا به بیماری های مکرر، تحریک پذیری، سازش ناپذیری و در بعضی از موارد ظاهر فیزیکی بد (لاغری، یا بدقیافه بودن و...) از ویژگی های این کودکان است که در چنین مواردی، احتمال کودک آزاری افزایش می یابد.

کودکان طرد شده: کودکانی که حاصل حاملگی های ناخواسته، نامشروع و یا پیش بینی نشده والدین هستند و همچنین فرزند خوانده ها در زمره کودکان طرد شده، قرار دارند. گاهی اوقات، کودکان با انتظارات و آرزوهای والدین هماهنگ نیستند. مثلاً والدینی که آرزوی تولد دختری را داشتند با نوزاد پسری روبرو می شوند. در این هنگام آنان رویاهای خود را بر باد رفته می بینند و لذا ارتباط مناسبی بین آنها شکل نمی گیرد و همین امر، موجبات کودک آزاری را فراهم می آورد.

علل خانوادگی

خانواده دارای نقش اساسی در بروز کودک آزاری است. اکثر آزارها، در خانواده از سوی والدین اعمال می شود بنابراین بررسی عوامل خانوادگی در سبب شناسی آزار، اهمیت ویژه ای دارد. مهم ترین این عوامل عبارتند از:

۱- فقدان مهارت های کافی به عنوان والدین ۲- شغل والدین ۳- تحصیلات والدین ۴- سابقه محکومیت یا سوء پیشینه در خانواده ۵- تک والدی بودن خانواده ۶- وجود تعارض و ارتباطات مختل در خانواده ۷- سابقه اعتیاد در خانواده ۸- سابقه بیماری جسمی یا روانی در خانواده ۹- سابقه طلاق و جدایی در خانواده ۱۰- انزوای اجتماعی خانواده ۱۱- جمعیت خانواده

اکثر آزارها در خانواده و از سوی والدین صورت می پذیرد که شامل والدین جوان و بی تجربه دارای استرس شغلی و سن بالای پدر بود.

علل فرهنگی:

محیط مساعد، یکی از عوامل مهم برای وقوع پدیده کودک آزاری است. عوامل فردی و خانوادگی کودک آزاری، تنها زمانی فعال می شود که شرایط محیطی لازم، فراهم شود. والدینی که با کودک خود، بدرفتاری می کنند مربوط به طبقه، نژاد یا مکان خاص جغرافیایی نیستند و هر یک از آنان وابسته به مذهب، تحصیلات، شغل و وضعیت اجتماعی خاصی هستند. بنابراین کودک آزاری در تمامی گروه های اجتماعی قابل رؤیت است اما بیشتر از نظر اجتماعی – اقتصادی در طبقات متوسط و پایین جامعه دیده می شود.

سایر دلایل می توانند به شرح زیر باشد:

۱- ناآگاهی والدین از اینکه رفتار آنها کودک آزاری است مانند تنبیه بدنی و غفلت های زیاد و...

۲- مشکلات اقتصادی و فقر که کودکان را از دسترسی به نیازهای اساسی خود مانند آموزش محروم می کند.

۳- اعتیاد و تغییرات مربتط با آن مانند پرخاشگری، بی مسئولیتی، کاهش عواطف و عدم توجه به کودک

۴- بیماری های روانی والدین، مشکلات خانوادگی، مشاجرات طولانی و شدید، جمعیت زیاد خانواده، شیوه های تربیتی نامناسب، و وجود ناپدری و نامادری که ممکن است کودکان را آزار دهند.

۵- بیماری های مزمن در کودکان شامل مشکلات رفتاری از قبیل پرخاشگری، بی قراری، بیش فعالی، اضطراب و شب ادراری که مشکلاتی برای بزرگسالان ایجاد می کنند و در صورت ناآگاهی والدین از این مشکلات ممکن است کودکان مورد آزار قرار گیرند: مشکلات مدرسه و مراکز نگهداری کودکان، مانند انتظارات بیش از حد، ندیدن تفاوت ها، ایجاد اضطراب و ترس، رقابت های شدید، تبعیض، تنبیه بدنی، تحقیر و توهین.

پیشگیری و کاهش کودک آزاری

در موضوع کودک آزاری، اول از همه باید روی پیشگیری کار کرد. پیشگیری هم باید از دوران کودکی کار شود.

اولین هدف مداخله در کودک آزاری، پیشگیری است چون توفیق درمان کودکان و خانواده ها پس از وقوع کودک آزاری محدود است. تمرکز اصلی راهبردهای مداخله ای جستجوی برنامه های پیشگیری از بدرفتاری با کودک است. پیشگیری از کودک آزاری در سه سطح صورت می گیرد.

۱- پیشگیری سطح اول

۲- پیشگیری سطح دوم

۳- پیشگیری سطح سوم

۱- پیشگیری سطح اول

این سطح پیشگیری شامل اقداماتی است که موجب استحکام بنیان خانواده و همچنین ارتقاء سلامت اجتماع می گردد. آموزش به والدین کودکان و نوجوانان در زمینه حقوق کودکان، بهداشت روان و مهارت های مقابله با مشکلات و مسائل از مهم ترین راهکارهای نیل به این هدف است (ممیزی و همکاران ۱۳۹۰) در بسیاری از برنامه های آموزشی و کارورزی والدین، پیشگیری از نوع اول از ارکان برنامه است. منظور از این برنامه منحصراً پرداختن به بدرفتاری با کودکان نیست بلکه فرض بر این است که آگاهی از رشد و مهارت های کودک، احتمال بدرفتاری با وی را هنگام روبرو شدن با مشکلات کمتر خواهد کرد. (انجمن حمایت از کودکان ۱۳۹۱)

۲- پیشگیری سطح دوم

این سطح از پیشگیری شامل شناسایی خانواده های پرخطر قبل از گرفتار شدن کودک و آسیب وی می باشد (ممیزی و همکاران ۱۳۹۰) در برنامه های پیشگیری نوع دوم، به خانواده هایی توجه می شود که احتمال بدرفتاری با کودک در آنها بسیار است تا پیش از این بدرفتاری با کودک را آغاز کرده اند. با پیشرفت های اخیر در تشخیص نظری پدیده بدرفتاری با کودک، متخصصان توانایی آن را یافته اند که والدینی را که به احتمال بسیار با کودکان بدرفتاری می کنند، همچنین کودکان آسیب پذیر و محیط های فشارآور را شناسایی کنند و متناسب با آن به ارائه خدمات بپردازند. در این خانواده ها باید شرایط استرس آور شناسایی شود و تا جایی که امکان دارد این مشکلات مرتفع شود و تسهیلاتی برای این خانواده ها مانند کمک هزینه ماهیانه، تغییر محیط زندگی استفاده از مددکار برای تحت پوشش قرار دادن خانواده ها، به وجود آوردن شغل یا درمان بیماری هایی که در خانواده وجود دارد، در نظر گرفته شود. به طور کلی هر عاملی که می تواند زمینه ساز کودک آزاری باشد باید مهار شود. از جمله برنامه های پیشگیرانه ثانویه، شناسایی خانواده های پرخطر است. یعنی خانواده هایی که یک یا هر دو والد معتاد هستند، کودکان خانواده های کم درآمد و بیکار، خانواده هایی که پرجمعیت هستند و همین امر موجب غفلت از کودک و سوء رفتار از وی می شود عامل خطرساز دیگر بیماری روانی والدین است و این والدین به احتمال بیشتری کودکانشان را مورد اذیت و آزار قرار می دهند و همچنین کودکان خیابانی، عقب مانده ذهنی، کودکان معلول و کودکان بیش فعال باید شناسایی شوند و تحت حمایت و درمان قرار بگیرند (انجمن حمایت از کودکان ۱۳۹۱)

۳- پیشگیری سطح سوم

این سطح از پیشگیری شامل اقدامات مداخله ای، درمانی و حمایتی برای خانواده های گرفتار می باشد و در این سطح باید سعی کرد که از بروز مجدد سوء رفتار جلوگیری شود (ممیزی و همکاران ۱۳۹۰) اقدامات سطح سوم پیشگیری، در موقعیت هایی صورت می گیرند که کودک آزاری قبلاً در آنها رخ داده است و تأکیدشان برای جلوگیری از وقوع مجدد و تعدیل آسیب ناشی از کودک آزاری است. اقداماتی که به گفته کارشناسان می توان در این سطح ارائه داد شامل موارد ذیل است:

ارزیابی و حمایت سایر کودکان خانواده در صورتی که کودک آزاری نسبت به یک کودک گزارش شده باشد. بستری کردن کودک آزار دیده در بیمارستان در صورتی که وضع جسمی یا روانی نامطلوبی دارد در صورتی که والدین هیچ گونه همکاری جهت اصلاح رفتار خود نداشته باشند. آموزش و تشویق والدین جهت همدردی و عدم سرزنش کودک و همچنین حمایت و اعتماد به کودک زمانی که مسئله سوء استفاده جنسی توسط کودک گزارش می شود. برقراری سیستم گزارش دهی اجباری کودک آزاری برای پزشکان، پرستاران، مددکاران اجتماعی، آموزگاران و کلیه کسانی که به نحوی با کودک سر و کار دارند و ممکن است به موارد مشکوک کودک آزاری برخورد نمایند. همچنین برقراری خطوط تلفن آسان و در دسترس برای گزارش کودک آزاری توسط خود کودک یا کسانی که از آن مطلع هستند. تلاش درجهت درمان فرد آزارگر در صورتی که علت آزارها نسبت به کودکان، وجود برخی مشکلات روان شناختی مثل عقده های که در اثر آزار دیدن در کودکی شکل گرفته باشد و یا مشکل کنترل خشم، عزت نفس پایین، اضطراب و... باشد.

از والدین، خود کودکان و کسانی که مراقب کودک اند گرفته تا مسئولان مدرسه، پلیس و پزشکان وکلا همه و همه باید با حقوق کودکان آشنا شوند. در عین حال، لازم است کودکان با مهارت های زندگی نیز آشنا باشند. والدین باید آگاه شوند که اگر زمانی خشمگین شدند خشمشان را چطور بروز دهند که موجب آزار دیگران نشود. برخی دیگر از راه های پیشگیری و کاهش می توان به شرح زیر باشد.

۱- کودک را باید بهتر و بیشتر شناخت. ۲- علت کودک آزاری را باید به درستی بررسی کرد. ۳- به والدین و مردم آموزش داده شود که کمک گرفتن از دیگران و مشورت کردن با آنها در این باره نشانه آگاهی و هشیاری است نه ناتوانی ۴- آگاهی پزشکان عمومی مخصوصاً در بیمارستان ها در صورت دیدن علایم آزار جسمی درکودکان ۵- فرد یاری رسان همواره باید آرامش خود را حفظ کند ۶- نقش عمده رسانه ها مخصوصاً در فضای مجازی در آگاهی دادن به مردم ۷- اطلاع دادن به مراکز ذیل ربط (اورژانس اجتماعی یا پلیس) وقتی از این موضوع در اطرافیانتان اطلاع دارید ۸- دقت در ازدواج و تشکیل خانواده و خودداری از ازدواج های تحمیلی ۹- آگاهی کامل به کودکان در اطلاع از حریم خصوصی بدن در آزارهای جنسی ۱۰- توجه به تنظیم خانواده و تعداد مناسب بچه با توجه به سطوح مختلف اجتماعی اقتصادی فرهنگی و... و. ۱۱- توجه به سلامت روانی خود و کاهش رفتارهای عصبی ۱۲- فراگیری راهکارهای کنترل پرخاشگری ۱۳- ...

درمان کودک آزاری

بعضی از متخصصین مهم ترین اقدام را درمان والدین می دانند اما درمان کودک نیز ضروری است. درمان به صورت گروهی است و متخصصین روانپزشکی اطفال، متخصص پزشکی قانونی، پزشک متخصص اطفال، مددکار اجتماعی و روان شناس در گروه درمان شرکت دارند. برخی از اقدامات می تواند حذف یا تعدیل عوامل استرس زای محیطی و اجتماعی و کاری والدین باشد. ۲- روان درمانی والدین و کودکان آسیب دیده روحی ۳- آموزش مهارت های زندگی به زوجین حتی قبل از ازدواج ۴- یکی از ابزارهای ایجاد ارتباط با کودکان که در تشخیص و درمان گستره وسیعی از مسائل آنان سودمند است نقاشی است. نقاشی کودکان همچون پیامی است که آنچه آنان نمی توانند با زبان بیان کنند، در آن منعکس می کنند. لذا بررسی و درک نقاشی کودکان، اطلاعات ارزنده ای در اختیار والدین، مربیان و روانشناسان می گذارد. کودک همه گستره زندگی را به وسیله نقاشی به تجربه درمی آورد. براساس سبک ترسیمی کودکان و نیز تحلیل محتوای نقاشی های آنان می توان به درون آنها پی برد.

کد خبر 32973

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 0 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد