این روزها تراپی و مراجعه به روانشناس، بیشتر از قبل وارد گفتگوهای روزمره شده است. گاهی این موضوع را با شوخی و خنده به همدیگر پیشنهاد میکنیم: "برو تراپی!"، "یه جلسه مشاوره لازم داری"..
حتی گاهی بدون اینکه جدی بگیریم، از تراپی حرف میزنیم. اما پشت این طنزهای ظاهری، یک حقیقت جدی وجود دارد؛ حقیقتی که شاید هنوز به اندازه کافی دربارهاش حرف نزدهایم.
تراپی یعنی وقت گذاشتن برای خودمان. یعنی دیدن آن بخشهایی از وجودمان که در شلوغی زندگی گم شدهاند. یعنی پذیرفتن اینکه همه ما – بدون استثنا – درگیر رنجهایی هستیم که گاهی به تنهایی نمیتوانیم از پسشان بربیاییم.
تراپی فقط مخصوص کسانی نیست که مشکل بزرگی دارند. تراپی مخصوص همه ماست؛ مخصوص آدمهایی که دوست دارند حال دلشان بهتر شود، زندگیشان عمیقتر شود و رابطههایشان سالمتر گردد.
حتی روانشناسها و مشاورانی که هر روز به دیگران کمک میکنند، خودشان هم نیاز به تراپی دارند. چون شنیدن دردهای دیگران، خستگی خودش را دارد. چون امید دادن به دیگران، انرژی میگیرد و نیاز به ترمیم دارد.
تراپی یعنی پذیرفتن این واقعیت که "من انسانم" — انسانی با احساسات، شکستها، امیدها، ترسها و آرزوها. انسانی که گاهی نیاز دارد کسی او را بیقضاوت بشنود، همراهش باشد و کمک کند مسیر زندگی را دوباره پیدا کند.
امروز، به بهانه روز روانشناس، بیایید قدر این مسیر را بیشتر بدانیم. بیایید از شوخیها عبور کنیم و بفهمیم که تراپی یعنی انتخاب زندگی بهتر. بیایید باور کنیم که قویترین آدمها هم گاهی نیاز دارند که دستی به سویشان دراز شود.
یادمان باشد هر کدام از ما، هر جا که هستیم، میتوانیم برای بهتر شدن خودمان قدمی برداریم و اگر تو هم احساس کردی به همراهی نیاز داری، فقط کافی است گوشی تلفن را برداری و با ۱۴۸۰ تماس بگیری؛ یک مشاور حرفهای آن طرف خط منتظر شنیدن توست.
نظر شما