گفت‌وگو با معلولی که رتبه دوم کنکور کارشناسی ارشد شد

«مهدی سهندی» معلول ضایعه نخاعی با وجود محدودیت‌ها و محرومیت‌ها هم درس می‌خواند و هم در کنار تدریس مترجمی می‌کند، وی در حال حاضر به زبان‌های انگلیسی، آلمانی و فرانسوی مسلط و در حال یادگیری زبان‌های روسی و ایتالیایی است، وی همچنین در کنکور کارشناسی ارشد موفق به کسب رتبه دوم شده است.

شاید هر فردی در این کره‌ خاکی از کلمه امید یک تعریف نسبی داشته باشد، اما وقتی از زبان یک معلول ضایعه نخاعی یک منطقه محروم تعریف امید را شنیدم به معنای واقعی کلمه پی بردم که امیدوار بودن و امید داشتن به زندگی نیروی محرکه‌ای است برای رسیدن به هر آن چیزی که می‌خواهی و هیچ، نشدنی در زندگی وجود ندارد، چرا که غیرت و تلاش نهادینه شده در وجود هر آدمی از ناممکن‌ها ممکن می‌سازد.

به جرات می‌توان گفت که شنیدن موفقیت افراد با شرایط خاص در عرصه‌های مختلف شاید در ذهن‌ها نگنجد، اما وقتی پای صحبت‌هایشان بنشینیم آن زمان حساب کار دستمان می‌آید که «هرکجا عشق آید و ساکن شود هر چه ناممکن بود، ممکن شود».

در کنکور سراسری امسال بود که سه دانش‌آموز زنجانی، خوش درخشیدند آنها نه محدودیتی داشتند و نه محرومیتی، عکسهایشان در صفحات مجازی یکی پس از دیگری چرخید و بلافاصله بعد از اعلام نتایج، تیتر یک اخبار خبرگزاری‌ها شدند.

اما برایم عجیب است وقتی یک معلول ضایعه نخاعی با وجود محدودیت‌ها و محرومیت‌ها رتبه دوم کنکور ارشد را از آن خود کند و عکسی از وی در صفحات مجازی دست به دست نشود، مگر رتبه «مهدی‌سهندی» تک رقمی نبود!

«مهدی سهندی»  از بدو تولد معلول ضایعه نخاعی است و چهار سال بعد از تولدش رفیق شفیق وی، ویلچرش می‌شود که مرزهای موفقیت را با آن درمی‌نوردد.

مهدی ۲۳ سال بیشتر ندارد، به گفته خودش با هیچ اکانتی در فضای مجازی فعالیت نمی‌کند، که عکسی از خودش یا فعالیت‌هایی که انجام می‌دهد را با کاربران این فضا به اشتراک بگذارد، تنها وقت‌های آزادش را با ترجمه لطیفه‌های فارسی به زبان آلمانی‌ می‌گذراند.

وی در سال ۹۶ رتبه ۳۰۰ کنکور علوم انسانی را کسب می‌کند و در همان سال در کنکور زبان انگلیسی هم شرکت می‌کند و رتبه‌اش در آزمون زبان به ایستگاه یک‌هزار می‌رسد. اما از آنجا که عشق یادگیری زبان‌های مختلف را در سر دارد تصمیم می‌گیرد در رشته مترجمی زبان آلمانی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل دهد.

سهندی با شعار «معلولیت محدودیت نیست» مخالف است، چرا که به گفته خودش در زمان کنکور میز مخصوص خودش را نداشت. وی کتابی با عنوان «عرفان و صوفی‌گری اسلامی» را به زبان انگلیسی ترجمه کرده و در دست چاپ دارد.

این معلول ضایعه نخاعی انحصار محدودیت‌ها و محرومیت‌ها را شکسته است و در حال حاضر در حال یادگیری زبان‌های روسی و ایتالیایی‌ است. سهندی هر از گاهی در خلوت خود دست به قلم ‌می‌شود و به گفته خودش اگر موقعیت مناسبی پیدا کند به نوشتن نمایش‌نامه خواهد پرداخت.

 یک گفت‌وگو از جنس محدودیت‌ها و محرومیت‌ها با معلول ضایعه نخاعی که رتبه دوم کنکور کارشناسی ارشد ۱۴۰۰ از آن خود کرده است ترتیب داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

_ آقای سهندی از خودتان بیشتر برایمان بگویید در چه خانواده‌ای بزرگ شده‌اید؟

مهدی سهندی، متولد ششم دی‌ماه ۱۳۷۷ از شهرستان خدابنده در استان زنجان هستم، بنده در یک خانواده متوسط رو به بالا، چشم به جهان گشودم که دو برادر بزرگتر و یک خواهر کوچکتر از خودم دارم.

_ چه اتفاقی افتاد که ویلچر نشین شدید؟

معلولیت من بر اثر ضایعه نخاعی و مادرزادی است و سه چهار سال بعد از تولدم ویلچر نشین شدم و با همین وضعیت به زندگی خود ادامه داده‌ام.

_ زمانی که متوجه شدید چاره‌ای جز نشستن روی ویلچر ندارید، چه احساسی داشتید؟

وقتی با این حقیقت روبه رو شدم قبل از اینکه وارد اجتماعات بزرگتر شوم آن چنان تصور خاصی نداشتم که چه چیزهای در انتظارم است، اما زمانی که وارد اجتماعات بزرگتر شدم متوجه شدم که بدین شکل زندگی کردن در ذهنیت افراد بی‌تاثیر نخواهد بود و به همین دلیل سعی کردم  از همان دوران کودکی طوری رفتار کنم که هم خودم را با این شرایط وفق بدهم و هم نگاه اطرافیان نسبت به خودم را تغییر دهم.

_ از تحصیلاتتان برایمان بگویید، آیا فکر می‌کردید که رتبه ۲ کنکور کارشناسی ارشد را کسب کنید؟

من بعد از گذراندن دوران تحصیل در مدرسه برای نخستین‌بار در سال ۱۳۹۶ همزمان در کنکور علوم انسانی و زبان انگلیسی شرکت کردم و بعد از اعلام نتایج رتبه ۳۰۰ کنکور علوم انسانی و رتبه یک هزار کنکور زبان را کسب کردم اما از آنجایی که به زبان علاقه زیادی داشته و دارم برای زبان انگلیسی انتخاب رشته کردم و از مهر ماه ۹۶ در رشته مترجمی زبان آلمانی در مقطع کارشناسی در دانشگاه تهران ادامه تحصیل دادم.

۶ تا ۸ مردادماه امسال کنکور ارشد برگزار شد و من هم مثل بقیه سر جلسه حضور پیدا کردم، بعد از اینکه جلسه کنکور را ترک کردم به همه دوستان و آشنایان اعلام می‌کردم که امتحان خوب بود، ولی انتظار رتبه ۲ را نداشتم. با اینکه روزی ۶ تا ۸ ساعت درس ‌می‌خواندم ولی کسب این رتبه را مدیون حافظه‌ خوبی که دارم، هستم خوشبختانه اساتید نکات مهمی را که سر کلاس توضیح می‌دادند در حافظه‌ام جا خوش کرده‌ بودند وقتی نتایج کنکور آمد زبانم بند آمده بود، مطمئن بودم قبول می‌شوم ولی انتظار رتبه ۲ را نداشتم.

_ خانواده چقدر در این موفقیت تاثیرگذار بود؟

به یقین می‌توانم بگویم که خانواده‌ام تنها عاملی بودند که بیشترین تاثیر را در موفقیت من داشتند، در کسب رتبه دوم کنکور کارشناسی ارشد برادرانم خیلی تاثیرگذار بودند و جدای از این موفقیت یک راهگشای برای من بودند تا بتوانم زندگی مستقلی داشته باشم. خانواده‌ام همانند دیگر خانواده‌هایی که فرزند معلول دارند هزینه‌های زیادی را متحمل می‌شوند که من برای اینکه فشاری از لحاظ مالی بر خانواده‌ام وارد نشود، زیر پوشش بهزیستی قرار گرفتم، که جا دارد از همین جا از حمایت‌های این نهاد تشکر ‌کنم.

_ شنیده‌ام که مترجمی زبان انگلیسی هم می‌کنید بیشتر در این خصوص برایمان بگویید؟

من در کل به یادگیری زبان‌های مختلف علاقه زیادی دارم، قبل از اینکه وارد دانشکده شوم با زبان فرانسوی آشنا بودم و در این  رشته ۱۲ واحد را گذرانده‌ بودم و در حال حاضر در حال یادگیری زبان روسی و ایتالیایی هستم، چرا که از یادگیری زبان، ترجمه و تدریس لذت می‌برم.

جرقه مترجمی زبان انگلیسی که یک زبان بین‌المللی است و شاید دانستن این زبان برای هر کسی خالی از لطف نباشد، از آنجا زده شد که یک روز با یکی از همکلاسی‌هایم به نام سید سجاد کاشفی خلوت کرده بودیم که ناخدا گاه بحث به سمتی رفت که ما به عنوان کسی که دانشجوی زبان آلمانی هستیم، چرا خودمان را محدود به یک زبان کنیم، تصمیم گرفتیم که فعالیت‌هایی هم در این رابطه انجام دهیم، کتاب‌هایی را برای چاپ ترجمه گذاشته بودند که با آقای کاشفی تصمیم گرفتیم کتاب «عرفان و صوفی‌گری اسلامی» را ترجمه کنیم که در حال حاضر در دست چاپ است.

ناگفته نماند من به موسیقی و نویسندگی هم علاقه دارم، یک زمانی دست به قلم بودم و یک سری داستان‌های کوتاه می‌نوشتم حتی در یک دوره‌ای سعی داشتم که در حوزه نمایش‌نامه نویسی فعالیت کنم که متاسفانه فرصت نشد، ولی در نخستین فرصت و موقعیت پیگیر این دو مورد خواهم بود.

_ وقت‌های آزادتان را چگونه سپری می‌کنید؟

من چندان شرایط این را ندارم که در تایم آزاد بیرون بروم و این باعث شده است که بیشتر در خانه تفریح کنم، علاقه‌ زیادی به بازی شطرنج و بدمینتون دارم که با اعضای خانواده یا دوستانم در تایم آزاد این بازی‌ها را انجام می‌دهم این در حالی است که شاید تایمی که من برای انجام این کارها را داشته باشم بقیه فرصت نکنند و بنابراین دوباره وقت آزادم را بیشتر به ترجمه لطیفه‌های فارسی به زبان آلمانی صرف می‌کنم تا هم حوصله‌ام سر نرود و هم کار مفیدی کرده باشم.

_ تا به حال کم آوردید یا اینکه بگویید که چرا من باید ویلچر نشین می‌شدم؟

بله، هر فردی در زندگی شخصی خود قطعا لحظه‌ای دچار ناامیدی، افسردگی و شکست شده است و من هم از این موارد جدا نبودم، ولی هر کسی در هر شرایطی برای رسیدن به آن چیزی که می‌خواهد نباید تحت تاثیرعومل داخلی و خارجی  قرار بگیرد، سخت است شاید آزار دهنده هم باشد اما بالاخره تلاش‌ها یک زمانی به ثمر می‌نشیند.

من اعتقاد دارم هر چیزی که آدمی در ذهن خود پرورش دهد قطعا به آن می‌رسد و من تا به امروز به هر آن چیزی که می‌خواستم رسیده‌ و موفق هم بوده‌ام، امیدوارم که شرایط زندگی همه معلولان به قدری سازماندهی و مناسب‌سازی شود که بتوانند در همین شرایط زندگی ایده‌آلی داشته باشند.

شما در نظر بگیرید فردی به نام «استیون هاوکینگ» که به خاطر بیماری ALS از سنین نوجوانی فلج شد و فقط اندام‌های داخلی بدن وی به همراه مغز و دو انگشتش کار می‌کرد، اما با این شرایط توانست دنیا را متحول کند، چرا که زمینه فعالیت در جامعه وی فراهم بود، امیدوارم برای همه افراد معلول این بستر فراهم بشود تا بتوانند از همه ظرفیت‌های جامعه هدف بهره‌ ببرند چرا که افراد معلول از توانایی‌های بسیاری برخوردار هستند.

_ اینکه می‌گویند معلولیت محدودیت نیست آیا واقعا شعار منطقی است، نظر شما چیست؟

مخالف این شعار هستم، به هر حال یک سری محدودیت‌های افراد معلول دارند. به فرض من برای برای آمدن از درب منزل به بیرون نیاز به کمک دارم و این امکان وجود ندارد که به تنهایی این کار را انجام بدهم و خیلی از کارهای جزئی دیگر، من حتی اگر به درجه نهایت از مستقل بودن هم برسم با این عدم مناسب‌سازی که در جامعه وجود دارد، قطعا به کمک‌ احتیاج دارم و این نمونه بارز محدودیت است. و از این رو من همیشه یک گارد مخالفی برای این شعار داشته‌ام و به نظرم این شعار چیزی جز آرزو نیست.

_ به نظر می‌رسد افرادی که شرایط جسمی شما را دارند سخت صاحب شغل می‌شوند نظر شما در این رابطه چیست و آیا شما جای مشغول فعالیت هستید؟

نمی‌توان گفت سخت صاحب شغل می‌شوند، ولی در این خصوص هم، افراد معلول دچار محدودیت‌های هستند. به فرض شرایط برخی مشاغل به گونه‌ای است که فردی که متقاضی شغل است نباید مشکل جسمی داشته باشد و این باعث می‌شود حتی اگر فرد معلول توانایی انجام کار مورد نظر را داشته باشد موقعیت را از دست بدهد. و برخی مشاغلی هم هستند که نیاز به حضور فیزیکی افراد دارند و از این موارد برای من در دوران تحصیل پیش‌ آمده است که از دست داده‌ام، اما به لطف خدا در حال حاضر در یکی از آموزشگاه‌های تهران زبان‌ آلمانی تدریس می‌کنم.

_ مهمترین دغدغه معلولان در حال حاضر چیست؟

انواع مختلفی از معلولیت با سطح و درجه مختلفی در جامعه زندگی می‌کنند که  از نظر من یکی از مهمترین دغدغه برای معلولان رفتار و نگاه درست جامعه است به طوری که ارتباط درستی بین افراد سالم و افراد معلول برقرار شود و شکل‌گیری این ارتباط بستگی به از بین رفتن نگاه بیمار گونه برخی افراد به این قشر دارد.

من افراد معلولی را می‌شناسم که در پست‌های خیلی بالایی در حال خدمت هستند ولی همچنان دغدغه نگاه بیمار گونه برخی افراد را دارند، یکی دیگر از دغدغه‌های مهمی که می‌توانم به آن اشاره کنم داشتن زندگی مستقل است این در حالی است که نبود زیرساخت‌های مناسب در کشور ما به این قشر اجازه زندگی ‌مستقل را نمی‌دهد تا من و امثال من بتوانند از امکانات جامعه به طور مساوی استفاده کنند.

_ به نظر شما در جامعه کنونی ما آیا نگاه به معلولان فرق کرده است؟

از نظر من خیر، متاسفانه در جامعه ما نگاهی که به معلولان می‌شود نگاهی کاملا متفاوت است و این نگاه کاملا در جامعه ما مشهود است، انگار که این قشر از جامعه آدم‌های ناتوانی هستند و در انجام کارها دچار مشکل خواهند شد، و این نگاه را من از بدو ورود به مدرسه تا به امروز به طور ملموس حس کرده‌ام.

_ چه انتظاری از مسؤولان دارید؟

از آنجایی که توانایی‌های افراد معلول توسط برخی افراد سالم نادیده گرفته می‌شود، حداقل این انتظار است که یک فرهنگ‌سازی درست در جامعه اتفاق بیفتد، مسؤولان باید برای معلولان زیرساخت‌ها را فراهم کنند تا قشر معلول از این بابت در تنگنا قرار نگیرد. بنابراین نیاز معلولین به مناسب سازی شهری و استفاده از فرصت‌های برابر در اجتماع که از وظایف شهرداری و همه دستگاه‌های اجرایی است باید در اولویت قرار گیرد.

به فرض بنده در دانشکده که مشغول تحصیل هستم برای رفتن به کتابخانه و استفاده از ظرفیت آن دچار مشکل هستم یا حتی زمان امتحان کنکور من میز مخصوص خودم را نداشتم، قشر معلول از مسؤولان می‌خواهند که این مشکلات را برطرف کنند.

_ به نظر شما چقدر زمینه ازدواج برای معلولین در جامعه فراهم است؟

متاسفانه در حال حاضر شرایطی که در جامعه حاکم است و با توجه به اوضاع بد اقتصادی و اجتماعی، افراد سالم زیر بار ازدواج و مسؤولیت‌های آن نمی‌روند چه برسد به امثال من. به جرات می‌توانم بگویم که ازدواج معلولین در این شرایط و صحبت کردن از آن می‌تواند یک شوخی تلقی شود.

_ به عنوان نماینده جامعه هدف چه انتظاری از دولت دارید؟

افراد معلول نیاز به کمک دارند؛ مشکلات معلولان را دریابند، بسیاری از معلولان به خاطر شرایط حاکم در جامعه دچار ناامیدی شدند، اگر بیش از پیش به معلولان اهمیت داده شود و مسؤولان به توانایی‌های این قشر ایمان داشته باشند.

_ سازمان بهزیستی متولی اصلی حمایت از قشر معلولان را بر عهده دارد چقدر شما مورد حمایت این نهاد هستید؟

از آنجایی من تحت پوشش سازمان بهزیستی هستم شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که این نهاد پرسنل بسیار فداکار و دلسوزی دارد و من هر دفعه مراجعه کردم تمام تلاشان این بود که نیازهایم را در حد امکان  برطرف کنند.

سخن پایانی...

من مجددا از شما تشکر می‌کنم و دوباره می‌خواهم تاکید کنم که مسؤولان در برطرف کردن نیازهای معلولان بیشتر از قبل همت کنند و بیشترین انرژی را برای قشر معلول در راستای برطرف کردن مشکلات معلولان صرف کنند.

و از همین تریبون از جامعه هدف می‌خواهم که اجازه ندهند کسی استقلالشان را زیر سؤال ببرد و خدشه‌دار کند، چرا که تنها خودشان هستند که باید زندگی خود را بسازند و من یقین دارم که اگر از ناامیدی فاصله بگیرند می‌توانند با تلاش و کوشش به اهداف‌شان برسند، چرا که من فقط یک نمونه  بارزی از جنس خودشان هستم.

کد خبر 43050

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 8 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد