به گــزارش روابـطعمـومی ادارهکـل بهـــزیستی استـان کرمانشـــاه؛
این شعر با عنوان "خون گریه" به رشته تحریر درآمد و متن آن به این شرح است:
با داغت ای (سید حسن) خون گریه کردیم
وی مهربان، هامون و جیحون گریه کردیم
بیداد صهیون باز آتشها به پا کرد
سوزاند خشکو تر جهان را مبتلا کرد
دستی به ظلم از آستینِ شب در آمد
دردی به جان بنشستو طاقتها سر آمد
نصرِ خدا، نصرُالهِ فرزانه پر زد
خونش بسان لالهها از خاک سر زد
او آسمانی بود و شد مستِ میِ دوست
یار خدا بود و شهید و همدم اوست
آن شاهباز سدره ی اوج رهایی
رفت و به دریا زد دلِ پاک و خدایی
فرزند زهرا (س) بود و همراهی حسینی
بی باک بود و داشت او راهی حسینی
او شد شهیدِ راهِ آزادی و ایمان
کوبید با مشتی گران بر فرقِ شیطان
نامش درخشان از زمین تا آسمان است
یادش همیشه در دلِ ما جاودان است!
بـرای پیوستـن به کانـال ادارهکل بهـــزیستی استـان کرمانشــاه در پیامرسان ایتــا، اینجــــا را لمس کنیـد.
نظر شما