به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل، سید جواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی در یادداشتی نوشت:
بازدید از مراکز تحت مدیریت و نظارت بویژه مراکز اقامتی، مانند، خانه های کودکان و نوجوانان و دیدار و گفتگو با فرزندان مقیم، به دلیل مواجهه مستقیم با بخشی از عمیقترین مسئولیتهای سازمانی،اجتماعی خود در بهزیستی، از ابتدای ورودم به سازمان بهزیستی کشور، مطلوب و خواست قلبی و همیشگی ام بوده و هست.
مانند بازدید روز یک شنبه ۲۵آبان ماه از مرکز شبه خانواده سلما در منطقه پاستور تهران و دیدار و گفتگوی پدر - دختری با "هستی" و "فاطمه" که در کنار هم قصه خواهری، ساختهاند، "عسل" که با اشتیاق درس می خواند تا دامپزشک شود و "النا" کوچکترین عضو خانه که در آرزوی دانشمند شدن است. و...
به مدد حضور مردی از تبار نیکان روزگار، "جواد آقای پاسبانیان" موسس خانه "سلما " که به اتفاق همسر و دخترش خود را وقف خدمت رسانی به بچه ها کرده است و بانوی فرهیختهای چون "مامان مهین"، تصویری زنده از عشق، امنیت و تعلق خاطر در فضای گرم و صمیمی این خانه، همچون قریب به اتفاق خانه های از این دست، به وضوح قابل مشاهده بود. نمونهای ارزشمند از امکان بازآفرینی محیط شبیه به خانواده برای کودکانی که به دلایلی از نعمت اولیه آن محروم ماندهاند.
تجربه این دست بازدید و دیدارها، همواره چند واقعیت کلیدی را به همه ما یادآوری میکند:
اول: خانواده، کانون بیبدیل رشد است.
به همین دلیل است که همواره تأکید بر"خانوادهمحوری" به جای "مرکزمحوری" رهیافتی است انسانی و مبتنی بر پژوهشهای علمی.
کودک در بستر خانواده طبیعی خود است که هویت، اعتمادبهنفس و احساس امنیت را میآموزد.
آمار مرکز "سلما " گویاست: از ۲۰ کودک حاضر در این مرکز، ۱۲ - ۱۳ نفر به آغوش خانوادههای خود بازگشتهاند.
این موفقیت بزرگ نشان میدهد که با "توانمندسازی خانوادههای مشکلدار"، میتوان از بسیاری از جداییها پیشگیری کرد.
هدف اصلی باید این باشد که کودک در محیط خانواده خود و با حمایتهای لازم رشد کند.
دوم: ضرورت حمایت همهجانبه و تخصصی از
کودکان بیسرپرست و بدسرپرست.
این کودکان غالباً رنجهای روانی عمیقی را تجربه کردهاند.
وجود روانشناسان متخصص در حوزه مسائل خاص کودکان، بهویژه در مراکز شبهخانواده، یک ضرورت انکار ناپذیر است. این حمایت باید قاطع و تخصصی باشد تا بتواند زخمهای روحی را التیام بخشد و کودک را برای آیندهای سالم آماده کند.
سوم: الگوی خانواده توانمند.
در تحلیل الگوهای تربیتی، با چهار تیپ خانواده " آسانگیر"، "سختگیر"، "بیتفاوت" و "متعادل" روبرو هستیم.
آنچه برای رشد این کودکان حیاتی است، قرار گرفتن در محیط _"خانواده متعادل"_ است؛ خانوادهای که با برنامهریزی مبتنی بر نیازهای کودک، تلفیقی از "اقتدار" و "محبت" را ارائه میدهد و کودک را در مسیر رشد و پیشرفت هدایت میکند.
این الگو، همان چیزی است که در "خانوادههای جایگزین" و "فرزندخواندگی" باید جستجو و تقویت شود.
کودکان مراکز شبه خانواده، مانند همه کودکان این سرزمین، استعدادهایی درخشان دارند. همانگونه که کودکان "سلما"، استعدادهای شان را با خواندن شعرهای پروین اعتصامی، قرائت قرآن، اجرای نیایش های خلاقانه، پرورش پرندگان و...بروز دادند.
این استعدادها در پناه خانوادهای سالم و در سایه حمایتهای اجتماعی هوشمند است که به بار مینشیند. لذا، مصممتر از همیشه با مغزورزی، اندیشه هایمان و با دل ورزی، انکیزه هایمان را به قدرت دستهایمان منتقل می کنیم تا با همت جمعی و رفع چالش های موجود، کاری کنیم که هیچ کودکی، آیندهاش را به خاطر نبود خانه ای امن از دست ندهد.
«دست دردست هم نهیم به مهر / میهن خویش را کنیم آباد.»
نظر شما