به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل، برای کودکی که در همان ابتدای راه زندگی سایه محبت پدر و مادر را بر سر زندگی خود نمیبیند در گوشهای از این دنیای پرمشغله، خیرانی هستند که پناه و مأمنی برای او میسازند. در کنار این خیران و همراهی سازمان بهزیستی، مراکز شبه خانواده ایجاد شدهاند و به این کودکان خانههایی میدهد که شباهتی به خانه واقعی دارد، جایی که مادر و پدر برایشان تداعی میشود و زندگی در محیطی گرم و امن و فرصت رشد برای آنها رقم میخورد.
امروز یکشنبه ۲۵ آبان، سید جواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی کشور، به مرکز شبه خانواده سلما در تهران رفت و مهمان ۷ کودک خردسال اینجا بود. این مرکز جایی است که بچههای بدسرپرست و بیسرپرست در آن زندگی میکنند و خانهای است که تلاش دارد به این کودکان احساس امنیت و محبت بدهد.
فضای گرم و شاد خانه
فضای خانه سلما، بسیار گرم و صمیمی است. چیدمان سنتی آن با پردهها و مبلمان به رنگ آبی و فرشهای همرنگ در اتاق پذیرایی، فضایی دلنشین ایجاد کرده است.
در اتاق دیگر خانه، میز و صندلی غذاخوری و کتابخانهای پر از کتابهای داستان و بازیهای فکری برای رشد ذهنی بچهها قرار دارد.
در کنار سالن پذیرایی، اتاق خواب بچهها قرار دارد، اتاقی با چیدمان کودکانه و عروسکهایی که بر بالای تختها قرار دارند. این محیط مشابه خانهای است که بسیاری از بچهها در آن بزرگ میشوند.
۷ کودک خردسال که همه آنها در دوره ابتدایی و پیشدبستانی هستند و بزرگترین آنها در کلاس چهارم درس میخواند، اینجا خانه و پناهشان است. جایی که محیطی مشابه خانه و خانواده را برایشان رقم میزند، از میان این بچهها، دو نفر از آنها به نامهای هستی و فاطمه خواهر هستند و در اینجا کنار یکدیگر زندگی میکنند.
"مامان مهین"، مدیر فنی خانه سلما، معلم بازنشستهای است که حالا در دوران بازنشستگی خود، در خانه سلما مشغول به کار است. او برای این ۷ کودک حکم مادر دارد و در میان صحبتهایمان، دائم از سوی بچهها مورد محبت قرار میگیرد. این کودکان او را مامان صدا میزنند و در لحظاتی که با او صحبت میکنند، صورتش را میبوسند و نشان میدهند که چقدر به او عشق میورزند.
سردار شهید حاجی زاده مهمان ویژه خانه سلما
این همان خانهای است که در ماه رمضان سال گذشته، سردار شهید امیرعلی حاجیزاده فرمانده شهید هوا و فضای سپاه مهمان بچهها بود. حالا بچهها از آن روز میگویند و یاد مهربانیهای سردار میکنند.
عسل که در کلاس دوم دبستان است با شیرینزبانی میگوید: سردار خیلی مهربون بود، یک موشک که با کمک بچهها درست کرده بودیم به او هدیه دادیم. وقتی فهمیدم شهید شده، خیلی ناراحت شدیم.
مامان مهین میگوید که بچهها اصرار دارند آنها را به مزار شهید حاجیزاده ببریم.
هنگامی که سید جواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی به این خانه وارد میشود به تکتک بچهها سلام میکند و از آنها احوالپرسی میکند و پس از آن به اتاق پذیرایی خانه میرود و در اینجا کلیپی از حضور سردار شهید حاجیزاده که برای افطار به خانه سلما آمده بود، پخش میشود.
در این کلیپ، لحظاتی از صحبتهای محبتآمیز او با کودکان و هدیه دادن موشک کاردستی بچهها به سردار حاجی زاده دیده میشود. یکی از بچهها از او میپرسد که آیا همه موشکها اسم "فتاح" را دارند، و سردار با حوصله توضیح میدهد که خیر، "فتاح" یکی از مدلهای موشک است و دیگر مدلها نیز نامهای متفاوتی دارند.
تلاش برای بازگشت به خانواده
خانم کشاورزیان مدیر خانه سلما در صحبتهای خود به رئیس سازمان بهزیستی گفت: فقط با ارتباط مؤثر میتوانیم به نسل جدید آموزش دهیم. تلاش ما این است که این کودکان به خانوادههای خود بازگردند یا به نزد اقوام نزدیک مانند عمو، عمه، خاله یا دایی بروند.
او مثال میآورد که برای بازگرداندن یکی از کودکان به نزد داییاش، ۸ ماه تلاش کردهاند تا با دایی ارتباط برقرار کنند چون او ابتدا مقاومت میکرد اما بعد از پیگیریهای فراوان بالاخره پذیرفته است که کودک را نزد خود ببرد.
حسینی رئیس سازمان بهزیستی، درباره میزان موفقیت در بازپیوند به خانوادهها از خانم کشاورزیان میپرسد که او توضیح میدهد: بعد از بازپیوند، کودک را ۵ سال رصد میکنیم و اگر خانواده به دورههای آموزشی نیاز داشته باشد یا نیاز به مشاوره روانشناسی باشد، اقدام میکنیم.
او بهعنوان مثال حکایتی از حکیمه میگوید که پس از بازگشت به خانوادهاش (والدینی که اعتیاد را ترک کردهاند)، ارتباط خوبی با والدین خود برقرار کرده است و اکنون با آنها در ارتباط هستیم و مادر را آموزش میدهیم.
کشاورزیان تأکید میکند: تا کنون هیچ مورد برگشتی پس از بازپیوند نداشتهاند و هر ۱۵ روز یکبار، بازدید حضوری از وضعیت بچهها دارند.
تلاش برای ایجاد محیطی گرم همچون خانه
جواد پاسبانیان موسس خانه سلما، در گفتوگو با رئیس سازمان بهزیستی میگوید: از میان حدود ۲۰ کودکی که تا کنون در اینجا بودهاند، یک نفر به فرزندخواندگی رفته و ۱۲ تا ۱۳ نفر به خانوادههای خود بازگشتهاند و اکنون میزبان ۷ کودک هستیم. ما از روز اول ایدهمان این بود که اینجا خانهای مشابه خانه واقعی باشد و به مربیها آموزش داده شده که محیط را شبیه به خانه خود بچهها بسازند. الگوی ما در این مرکز، در دورههای آموزشی رامش به سایر مراکز شبه خانواده منتقل میشود.
شاکری معاون بهزیستی استان تهران در ادامه به دوره آموزشی رامش اشاره کرد و گفت: نیروهای مراکز شبه خانواده در زمینههای مختلف آموزشهای کمی دیدهاند و به همین دلیل این دوره آموزشی با همکاری دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میشود. در این دوره، روانشناسان و مددکاران بررسیهایی روی وضعیت فعلی نیروهای این مراکز انجام میدهند و بر اساس ضعفهایی که در دورههای قبلی مشاهده کردیم، دورههای آموزشی جدید طراحی میشود تا کیفیت خدمات به کودکان بهبود یابد. این دورهها با هدف ارتقاء کیفیت کار مربیان و افزایش اثربخشی حمایتها از کودکان بیسرپرست و بدسرپرست طراحی شده است و بهویژه برای ایجاد محیطهای حمایتی بهتر در مراکز شبه خانواده اهمیت زیادی دارد.
محمد نصیری مدیرکل بهزیستی استان تهران نیز اشاره کرد که کودک زیر ۱۲ سال باید به خانواده برگردد و برای این منظور مرکز سلما به یک خانواده ۲۶۰ میلیون تومان برای رهن خانه پرداخت کرد تا فرزندشان را به نزد خود ببرد.
در ادامه سید جواد حسینی رئیس سازمان بهزیستی با اشاره نیاز به متخصصان روانشناسی در مراکز شبه خانواده گفت: در حوزه علوم رفتاری و روانشناختی، متخصصان کمی داریم بهویژه روانشناسان متخصص در مسائل خاص مانند روانشناسی سالمندان یا اوتیسم، مراکز شبه خانواده نیز نیازمند روانشناسان ویژه خود هستند.
تأکید بر خانواده محوری
رئیس سازمان بهزیستی، همچنین به اهمیت تقویت خانواده محوری در فرآیند رشد و توسعه کودکان اشاره کرد و گفت: یکی از اولویتهای ما این است که یارانهها را به خانوادهها بدهیم تا بتوانیم مدل خانواده محوری را تقویت کنیم. هدف این است که کودک در محیط خانواده خود رشد کند و در آنجا احساس امنیت و محبت داشته باشد.
وی در ادامه افزود: چهار تیپ خانواده داریم که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند. خانوادهای که بهعنوان "آسانگیر" شناخته میشود و تمام نیازها و خواستههای کودک را برآورده میکند. خانواده "سختگیر" با رویکرد محدودیتهای زیاد، خانواده "بیتفاوت" و در نهایت، خانواده "قدرتمند" قرار دارد که برنامهای مبتنی بر نیازهای کودک دارد هم با اقتدار و هم با محبت، او را در مسیر رشد و پیشرفت قرار میدهد.
در میانه مراسم، بچهها تکتک خود را معرفی کردند و حسینی از آنها پرسید که کدام درس را دوست دارند، هر کدام از بچهها درسهای مختلفی را نام بردند، از رونویسی تا ریاضی و خط تحریر. سپس بچهها از این گفتند که دوست دارند در آینده چه کاره شوند و مهسان از رئیس سازمان بهزیستی پرسید که شما دوست دارید چه کاره شوید؟ حسینی در پاسخ گفت: من دوست دارم معلم شوم.
سپس بچهها شغلهایی که دوست داشتند را بیان کردند، از دانشمند انرژی هستهای برای کمک به سرداران کشور تا مربی بسکتبال، محافظت از حیوانات در باغوحش،پزشک و ...
حسینی با لبخندی از بچهها پرسید: یادتان هست که سردار حاجیزاده به اینجا آمده بود؟ و بچهها با شور و شوق پاسخ دادند: بله، خیلی مهربان بود.
هرکدام از بچهها تک به تک نیایشهایی را که حفظ کرده بودند با صدای بلند و دلنشین خواندند. نیایشهایی با مضامین زیبای شکرگذاری.
در میان این لحظات شاد و پرانرژی، النا، کوچکترین کودک گروه که هنوز در سن پیشدبستانی است، شروع به خواندن شعر کرد. صدای ریز و دلنشین او با همراهی دیگر بچهها و دست زدنها در فضای خانه پیچید.
بچهها دسته جمعی هم شعر خواندند، این بار شعر "نکوهش بیجا" از پروین اعتصامی را انتخاب کرده بودند. رئیس سازمان بهزیستی هم با بچهها همخوانی کرد، صدای جمعی آنها به دلنشینی فضای خانه را پر کرد: "سیر یک روز طعنه زد به پیاز که تو مسکین، چقدر بدبویی..."
در نهایت بچهها سوره فتح را که حفظ کرده بودند، خواندند و مربی آنها توضیح داد که این سورهها را در ایام جنگ ۱۲ روزه هر روز میخواندند و اکنون همه بچهها آن را حفظ کردهاند.
خانه سلما شاید برای بسیاری از این بچهها به عنوان پناهگاهی موقت آغاز شده بود اما اکنون تبدیل به مکانی برای رشد، یادگیری و امید به آیندهای بهتر شده است. اینجا نشاندهنده تلاشهای بیپایانی است که برای بازسازی و بازگشت به خانوادههای واقعی آنها در حال انجام است.
نظر شما