دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

کودکان و فرزندانِ مقیمِ مراکز و خانه‌های تحت پوشش بهزیستی استان خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد دیدار کردند.

به گزارش روابط عمومی بهزیستی خراسان رضوی، کودکان و فرزندان فاقد سرپرست موثر که در مراکز شبه خانواده تحت پوشش بهزستی خراسان رضوی نگهداری و مراقبت می‌شوند با خانواده‌های خود در زندان وکیل‌آباد مشهد دیدار کردند.

پنجشنبه حوالی ساعت ۱۰ صبح، کودکانِ دختر و پسر در سنینِ مختلف را می‌بینیم که به همراه مددکارشان وارد زندان می‌شوند. لبخند به لب و سرشار از شور و نشاط کودکانه، طوری‌که فضای سرد و غم‌انگیز زندان را رنگِ دیگری می‌بخشند. از تماشایِ این کودکان، احساسِ متناقضی به سراغ آدم می‌آید. از طرفی حالِ خوب و شوقِ آنها به دیدار خانواده‌هایشان، انسان را به وجد می‌آورد و از سوی دیگر در اعماقِ وجودت ناراحت می‌شوی که چرا باید یک کودک برای دیدارِ والدین‌ خود، پایش به زندان باز شود و قٌبحِ حضور در محیطِ زندان در این سن برایش ریخته شود.

واردِ سالن عمومی ملاقات می‌شویم. فضا برای ملاقاتِ کودکان با والدین‌شان مهیا شده است. میزها به‌صورت جداگانه وسط سالن چیده شده تا هر کودک بتواند در فضایی مجزا از دیگران در کنار والدین خود بنشیند و صحبت کند. در ابتدا مادران وارد سالن می‌شوند، تمامی آنها بغض کرده‌اند و اشک‌هایشان را با گوشه چادرهای خود پاک می‌کنند. دل تویِ دل‌شان نیست برای دیدنِ فرزندان‌شان. نمیدانی این اشکِ شوق است یا دلتنگی و شرم، شاید هم اشکِ حسرت باشد.

هنوز کودکی وارد سالن نشده ولی هیچکدام از مادرها آرام و قرار ندارند. مددکار زندان می‌گوید: " از دیروز که به مادران اطلاع دادیم که امروز با فرزندان‌شان ملاقات می‌کنند، هیچ‌کدام حتی یک لحظه هم چشم رویِ هم نگذاشته‌اند و تمام دیشب را بیدار بودند. همه‌ی آنها برای این دیدار، لحظه شماری می‌کردند و دلهره داشتند واقعا طی روز گذشته شرایط سختی را تجربه کرده‌اند."

درب سالن باز می‌شود. کودکان به همراه مددکارها وارد سالن ملاقات می‌شوند و آنجاست که شرایط بسیار منقلب‌کننده و دگرگون می‌شود.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

کودکی که نام مادرش را با صدایِ بلند فرا می‌خواند و تمام طولِ سالن را تا آغوش مادر می‌دَود. مادرِ دیگری فرزندش را به آغوش می‌کشد و روی زمین می‌ٍاٌفتد، انگار پاهایش توانِ ایستاده بغل کردنِ کودک را ندارند. دخترِ نوجوانی که مادر را به آغوش کشیده و با صدای بلند گریه می‌کند. پسر بچه‌ی ۵ ساله‌ای که دست‌های خود را دورِ گردن پدرش حلقه کرده و صورتش را به سینه او چسبانده و چنان محکم به آغوشِ پدر چسبیده که گویا هیچ نیرویی نمی‌تواند آنها را از هم جدا کند. پدرِ دیگری سرش را بر شانه‌ی فرزندش گذاشته تا اشک‌هایش را کسی نبیند.

در ابتدا فقط اشک بود و هق هق، آغوش بود و بوسه، لمسِ دست بود و چشمانِ قرمز و نفس‌های برٌیده شده. هیچ کلمه، حرف یا سخنی بین کودکان و خانواده‌های آنها زده نمی‌شد. اینجا اشک‌ها و آغوش‌ها سخن می‌گفتند. کودکان در آغوش‌هایی پناه گرفته بودند که مدتی از آن محروم بودند و والدین انگار گمشده‌ی خود را یافته بودند و تمام دنیا برای‌شان خلاصه می‌شد در این آغوش‌ها.

با خود می‌اندیشم، مگر نه اینکه برای همه‌ی‌ ما اَمن‌ترین نقطه جهان آغوشِ مادران‌مان است؟  مگر نه اینکه حق مسلمِ هرکودکی حضور در محیط خانواده و بهره‌مندی از آغوشِ گرم والدین است؟ مگر نه اینکه همه‌ی ‌ما با هر سن و سالی باز هم نیازمندِ والدین‌مان هستیم و اگر دستِ تقدیر آنها را از ما بگیرد در هر سنی که باشیم باز هم داغِ بزرگی را تجربه می‌کنیم؟ مگر نه اینکه شنواترین گوش و دلسوزترین افرادِ زندگی‌مان همواره والدین‌مان بوده‌اند؟ مگر نه اینکه هر زمان فشار و سختی زندگی بر شانه‌هایمان سنگینی می‌کند، خسته و بی‌تاب و نالان می‌شویم، خانه‌ی پدری می‌شود مامن و پناهگاه‌ که می‌توانیم ساعتی از هر سختی فارغ شویم و التیام یابیم؟ به این اشک‌ها و آغوش‌ها می‌نگرم و این سوال‌ها مدام در ذهنم تکرار می‌شوند.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

نیم‌ساعتی به همین منوال می‌گذرد. هیچ صحبتی رد و بدل نمی‌شود و هیچ سخنی به زبان نمی‌آید. کم کم شرایطِ بچه‌ها و والدین‌شان تغییر می‌یابد. دلهره‌ها و هیجان‌ها آرام می‌گیرند. مادران خوراکی‌هایی که برای فرزندانِ‌ خود تهیه کرده‌اند را روی میز می‌گذارند. حالا زبان به سخن گشوده می‌شود. مددکاران همچنان در کنار بچه‌ها و خانواده‌هایشان حضور دارند، گاهی اشک می‌ریزند و گاهی می‌خندند. به این فکر می‌کنم که چه شغل شریفی دارند که همواره کنار این کودکان حضور دارند و آنها را حمایت می‌کنند.

از مادران در سالن پذیرایی می‌شود. والدین با لذت، خوارکی خوردنِ فرزندشان را تماشا می‌کنند. کم کم فضا شبیه یک اردوی خانوادگی می‌شود. هرکدام از بچه‌ها موضوعی برای تعریف کردن دارند. کودکان صحبت می‌کنند و والدین نیز با اشتیاقِ وصف ناشدنی فقط شنونده هستند. گویا آنها داستانی برای تعریف کردن، ندارند و آمده‌اند که فقط بشنوند. شاید هم صدایِ فرزندان‌شان را برای لحظه‌های دلتنگی در ذهن خود ذخیره می‌کنند. سخنان‌شان طولانی است و دلتنگی‌هایشان عمیق.

دلتنگی، چیزی است که از چشم‌های همه‌ی آنها خوانده می‌شود. احساسِ نیاز به بودن کنار هم از وضعیت همه‌ی آنها مشخص است. صحبت‌ها بالا می‌گیرد. بعد از گذشت یک ساعت، حالا خنده هم می‌بینیم، هرکدام از موضوعی با خانواده‌های خود سخن می‌گویند.

در ذهنم به این فکر می‌کنم که همه‌ی ما والدین‌مان را گوش شنوایی برای بیانِ دغدغه‌ها، ترس‌ها، نگرانی‌ها و خوشی‌هایمان می‌یابیم و حتی آنهایی که پدر و مادران‌شان در قید حیات نیستند نیز ساعت‌ها بر سنگِ مزار آنها صحبت می‌کنند تا آرام گیرند.

نزدیکِ میزها می‌شوم. در میز اول، نسرین دخترِ ۱۶ ساله‌ای نشسته که طبق گفته مددکارش فوق‌العاده تیزهوش و درس‌خوان است. نسرین از وضعیت تحصیلی و ثبت‌نامش در کلاس‌های کنکور و آزمون‌های آزمایشی با مادرش در حال صحبت است.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

در میزِ کناری، وحید و مادرش نشسته‌اند. وحید پسرِ ۹ ساله‌ای است که با ذوق درمورد کاردستی که به تازگی درست کرده برای مادرش توضیح می‌دهد. اینکه توانسته با باطری، صفحه خازن و دستگاه لحیم، کاردستی برای درس علوم درست کند. با مادرش به صحبت می‌نشینم. مادرش می‌گوید: "جرمم سرقت است ولی الان واقعا توبه کردم. انشالله ۵ ماهه دیگه که آزاد شوم برمی‌گردم سر زندگی‌ام. وحید عاشقِ کارهای برقی و الکترونیکی است و من تمام تلاشم را می‌کنم تا فرزندم بتواند تحصیل کند و به جایی برسد."

به سراغِ میزِ بعدی می‌روم. فرزانه و فتانه خواهران دوقلو ۱۴ ساله در کنار پدرشان نشسته‌اند و در خصوص علاقه‌شان به نواختن سنتور صحبت می‌کنند و با علاقه در مورد ویدیوهای مختلفی که از نواختن سنتور مشاهده کردند، سخن می‌گویند. اینکه نقطه آغاز علاقه‌شان به نواختن سنتور، جشنی بوده که در مرکز برگزارشده و دختری در آن جشن سنتور می‌نواخته است. از همانجا نیز این خواهرانِ دوقلو به نواختن سنتور علاقه‌مند شدند. پدرشان با لبخند قول مساعد می‌دهد که حتما برای آنها سنتور تهیه خواهد کرد.

میز بعدی، فرزاد ۷ ساله در کنار مادرش نشسته و تند تند بادام‌هایی که مادرش برایش خریده را می‌خورد و از همه‌چیز برای او تعریف می‌کند. مادرش می‌گوید: " لحظه‌ای که فرزاد را دیدم انگار دنیا را به من دادند. از وقتی خبر دادند که قرار است امروز ببینمش اصلا خواب و خوراک نداشتم. لحظه شماری می‌کنم برای زمانی که دوباره با فرزندم زیر یک سقف زندگی کنیم. تنها انگیزه‌ی من درحال حاضر فقط فرزاد است."

علیرغم اینکه حدود دوساعت از زمان بازدید گذشته، ولیکن در انتهای سالن، ماهانِ پنج ساله روی پای پدر جوانِ خود که نهایتا ۳۰ سال دارد، نشسته و همچنان بهانه‌گیری و گریه می‌کند. پدر مدام او را می‌بوسد و نوازش می‌کند ولی کودک هنوز آرام نشده است. مددکار جعبه شیرینی را نزدیک ماهان می‌گیرد و سعی دارد با هر ترفندی کودک را آرام کند. بچه‌ای که به گفته‌ی مددکار خیلی به خانواده خود وابسته است و در ماه‌های اول که به مراکز منتقل شده است خیلی زمان بٌرده تا توانسته‌اند کودک را آرام کنند و با شرایط سازگار شود. مددکار می‌گوید که پدر به دلیل جرایم مالی زندانی است. در ذهنم دعا می‌کنم که ای کاش هیچ خانواده‌ای به دلیل مسائل اقتصادی در خطر فروپاشی قرار نگیرد و هیچ پدری شرمنده خانواده‌اش نشود.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

مدیر کل و معاون اجتماعی بهزیستی، مدیر کل و مسئولین اداره کل زندان های خراسان رضوی که تمامی هماهنگی‌ها و تدارکات لازم را برای این ملاقات‌ ترتیب داده‌اند از ابتدا در سالن در کنار مددجویان حضور داشتند.

مدیر کل بهزیستی خراسان رضوی بعد از آرام شدن شرایط به سراغ خانواده‌های داخل سالن می‌رود و جویای احوال آنها می‌شود. به مددکاران خداقوت و خسته نباشید می‌گوید. از فرزندان درخصوص مراکز و نحوه ارائه خدمات و میزان رضایت‌شان سوال می‌پرسد. از خانواده‌ها دلجویی می‌کند و به آنها درخصوص نگهداری و مراقبت از فرزندان‌شان اطمینان خاطر می‌دهد. در انتها نیز هدایایی را به خانواده‌ها و کودکان تقدیم می‌کند.

مسئولین زندان فرش‌هایی را وسط سالن پهن می‌کنند و سفره می‌اندازند تا کودکان در کنار والدین‌شان ناهار را صرف کنند.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

اولویت برای کودکان در مراکزِ نگهداری، بازپیوند با خانواده است

مدیر کل بهزیستی خراسان رضوی در حاشیه‌ی ملاقات فرزندان با والدین‌ خود در زندان گفت: اولویت اول برای کودکانی که به سبب فقدان سرپرست موثر به مراکز نگهداری سازمان بهزیستی سپرده می‌شوند، بازپیوند به خانواده است. تمام تلاش بهزیستی بر این است که به هیچ عنوان رابطه‌ی فرزندانی که در مراکز نگهداری می‌شوند با والدین‌شان قطع نشود. حق مسلم این کودکان است که همچنان با والدین خود دیدار، ملاقات و ارتباط داشته باشند. تمام تلاش بهزیستی بر این است که در طول اقامت کودک در مراکز بهزیستی، ارتباط  او با والدینش همچنان حفظ شود.

مسعود فیروزی افزود: این فرزندان در طول مدتی که والدین آنها در زندان هستند به صورت موقت به منظور نگهداری، مراقبت و رسیدگی به امور آنها در مراکز بهزیستی زندگی می‌کنند. انتظار می‌رود که این مراقبت و نگهداری به صورت موقت باشد و والدین بعد از آزادی از زندان شرایط نگهداری از فرزندان خود را پیدا کنند و فرزندان‌شان پیش آنها بازگردند.

وی درخصوص بازپیوند کودکان به خانواده‌ها گفت: تلاش می‌شود که کودک وارد خانواده زیستی خود شود و اگر نشد، بتواند در خانواده جایگزین، اقوام سببی و نسبی خود ساماندهی شود و اگر این اتفاق هم نیفتاد بتواند وارد فرآیند فرزندخواندگی امین موقت شود و در نهایت اگر هیچکدام از اینها میسر نبود به ناچار داخل مراکز بهزیستی نگهداری شود.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

مدیرکل بهزیستی خراسان رضوی ضمن قدردانی و تشکر از مدیریت زندان وکیل‌آباد به دلیل مساعدت‌ها و همکاری‌هایی که با سازمان بهزیستی به دلیل مهیا کردن شرایط دیدار خانواده‌ها با فرزندان‌شان داشتند، گفت: انتظار ما از سیستم مددکاری زندان این است که والدین را برای مسئولیت‌پذیری به منظور نگهداری مجدد از فرزندان خود بعد از آزادی آماده سازند. انتظار می‌رود که مددکاری زندان آموزش‌های لازم درخصوص نحوه فرزندپروری و نگهداری فرزندان به والدین آموزش دهد و با ارائه خدمات روانشناختی به والدین، آنها را برای مسئولیت‌پذیری و نگهداری مجدد از فرزندان‌شان آماده سازد تا بعد از آزادی، صلاحیت لازم برای نگهداری از فرزند خود را کسب نمایند و فرزندان پیش خانواده‌های خود بازگردند. فلسفه‌ی حضور فرزندان در بهزیستی موقت بودن آن است، نه اینکه به صورت دائمی و تا رسیدن به مرحله استقلال در مراکز بهزیستی بمانند و از آغوش گرم خانواده محروم شوند.

وی افزود: اگر کودکی تمایل به دیدار والدین و برقراری رابطه با آنها را نداشته باشد، در ابتدا مددکار از طریق جلسات روانشناختی و ارائه خدمات روان‌درمانی سعی می‌کند که مشکلات کودک آسیب‌دیده را حل نماید. بعد از بررسی همه‌ی جوانب در صورتی که دیدار با خانواده به نفع کودک باشد، کودک با والدین خود دیدار می‌کند. در غیر این صورت تا زمان بهبود شرایط و وضعیت روانی کودک و ایجاد تمایل در کودک، این دیدار به تعویق خواهد افتاد.

دیدار فرزندانِ تحت پوشش بهزیستی خراسان رضوی با خانواده‌های خود در زندان وکیل آباد مشهد

ترسیم برنامه های مراقبتی و حمایت های مالی از والدین پس از ترخیص از زندان

معاونت امور اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی نیز در این دیدار ضمن تاکید بر اینکه بهزیستی بعد از آزادی والدین از زندان و بازگشت فرزندان پیش خانواده‌ها، حمایت‌های متعددی از خانواده‌های آنها به عمل می‌آورد، گفت: بعد از آزادی والدین اگر صلاحیت نگهداری از فرزندشان را کسب نمایند، کودک پیش خانواده باز می‌گردد. بازدیدها و نظارت‌های متعددی نیز توسط مددکار بعد از بازگشت فرزند پیش خانواده انجام خواهد گرفت. اگر لازم باشد حمایت‌های مالی و برنامه‌های مراقبتی نیز برای کودک ترسیم می‌شود و پیگیری‌های متعددی نیز انجام می‌گردد.

شهره شاهرودی خاطرنشان کرد: درصورتی که مطابق ضوابط باشد، می‌توان امداد ماهیانه را نیز برای کودکان برقرار کرد. مبلغ امداد ماهیانه یک میلیون و هفتصد هزار تومان است که می‌توان علاوه بر آن، کمک‌های مالی دیگری را نیز انجام داد. بدین‌صورت که فرزند در پیش خانواده زندگی می‌کند و مبلغی به صورت ماهیانه برای او واریز می‌شود. تمام این حمایت‌ها به این دلیل است که کودک در کنار خانواده و در محیط خانواده رشد کند و از آغوش گرم خانواده محروم نماند.

کد خبر 71673

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد