الهام مومنی پور متولد سال ۱۳۶۹ دانشجوی دکترای روانشناسی و مشاوره است و تاکنون با وجود سن کم سمتهای مختلفی را تجربه کرده و هرگز ناشنوایی را محدودیت ندانسته است. بانوی ناشنوای موفق و تحصیل کرده نیشابور در مصاحبه با خاتون شرق از دل مشغولی های این روزهایش می گوید.
در ادامه توجه شما را به ادامه این مصاحبه جلب می کنیم:
* از چند سالگی ناشنوا شدید و علتش چه بود؟
ناشنوایی من به هفت سالگی ام برمی گردد تا آن زمان به دلیل خوب صحبت کردن کسی متوجه موضوع نبود اما بعد از آن با مراجعه به پزشک و اقدامات لازم متوجه ناشنوایی ام شدم. ناشنوایی من جهش ژنتیکی اعلام شد چون پدرم نیز این سابقه بیماری را داشت و به همین دلیل از اول ناشنوا نبودم و به تدریج ژن پدرم بر من اثر کرد.
*کمی از فعالیت ها و موفقیت هایتان بگویید.
در حال حاضر، در پژوهشکده مطالعات آموزش و پرورش استثنایی کشور فعالیت دارم، همچنین عضو سازمان مشاوره و روانشناسی کشور نیز هستم و مدیریت انجمن ناشنوایان نیشابور را بر عهده دارم و به عنوان معلم نیز در مدارس استثنایی فعالیت می کنم و به عنوان نایب رئیس کمیته آموزش مناسب سازی شهرستان نیشابور در کمیته آموزش و پژوهش نیز فعالیت دارم. سال گذشته یک سری تحقیقات بنیادی در رابطه با ناشنوایان انجام دادم و رتبه دوم پژوهشگری را در کشور کسب کردم و همچنین کتاب “من یک ناشنوا هستم” را منتشر کردم که در این کتاب رفتار ناشنوایان را از لحاظ روانشناسی مورد بررسی قرار داده است. در این کتاب به پذیرش خانواده، پذیرش خود فرد ناشنوا پرداخته شده و این که چطور و چگونه با فرد ناشنوا رفتار کنیم که با وجود تلاش هایم برای مراسم رونمایی از این کتاب متاسفانه اقدامی صورت نگرفت و علیرغم پیشنهادهایی که از تهران به من شد و با علم به اینکه نیشابور در حوزه امکانات ناشنوایان محدودیت هایی دارد پیشنهاد آنها را نپذیرفته و کانون ناشنوایان نیشابور این کتاب را در سال ۱۳۹۳ به چاپ رساند. سطح کتاب طوری است که ما از آن در کنگره شنوایی شناسی ایران صحبت کردیم اما متاسفانه کتاب مورد نظر در نیشابور مهجور مانده است اما در حال حاضر فعالیت هایم در راستای همین کتاب است.
* در رابطه با فعالیت هایتان بیشتر توضیح دهید.
۲۰ سال پیش انجمن ناشنوایان در نیشابور تشکیل شده و هشت سال است که مدیریت این انجمن را به عهده گرفتم ولی در حال حاضر مکان رسمی و دائمی برای ناشنوایان در نیشابور نداریم. طی این مدت سعی کردم تابویی که در مورد ناشنوایان وجود دارد را در جامعه از میان برداریم و امروز به خاطر فرهنگ سازی های انجام شده در حوزه پذیرش افراد ناشنوا، ناشنوایان توانسته اند به خودباوری برسند که از جمله مهمترین فعالیت های انجام شده در این انجمن دادن مشاوره به ناشنوایان برای اولین بار در شرق کشور به صورت زبان اشاره است.
* درباره مهمترین چالش هایی که دارید بگویید؟
یکی از مهمترین چالش های ناشنوایان پذیرش خانواده است به طوری که به دلیل ناشنوا بودنمان بیشتر تمایل به حرف زدن داریم اما متاسفانه به صحبت های ما توجهی نمی شود و دومین چالشی که ما در حال حاضر داریم در حوزه اجتماع و خارج از خانواده است. ما در مقایسه با معلولین پا و چشم در رابطه با پذیرش در اجتماع محدودیت های زیادی داریم به طور مثال در محیطی مثل بانک کارمندان بانک با ناشنوایان همکاری های لازم را انجام می دهند متاسفانه ما مترجمانمان را نمی توانیم وارد سازمانها و ادارات کنیم که در این خصوص هم به عنوان تنها نماینده معلم در استان خراسان رضوی مستقیماً با رئیس جمهور صحبت کردم.
من سه سال معلم نمونه کشوری شدم اما تمام این سوابق و فعالیت ها زیر نگاه مردم له شده و متاسفانه مردم دیدگاه درستی در مورد ناشنوایان ندارند و این در حالی است که ناشنوایان زیادی وجود دارند که تحصیل کرده اند و به دلیل دیدگاه جامعه از تخصصشان استفاده نمی شود، به طور مثال وقتی برای چاپ کتابم اقدام کردم، همه تصور میکردند کتاب مورد نظر کپی از سایر کتابها ست.
* در مقایسه با گذشته امکانات در حوزه ناشنوایان را چگونه ارزیابی می کنید؟
در سال ۱۳۷۷ که فقط شنوایی سنجی وجود داشت ما را برای گرفتن سمعک معرفی میکردند و برخورد اطرافیان و جامعه متاسفانه طوری بود که انگار با فرد کم توان ذهنی برخورد می کنند اما امروز در حوزه آموزش ناشنوایان اقدامات بسیاری انجام شده از جمله گفتاردرمانی، لب خوانی و… . اما در سال ۱۳۷۷ به دلیل نبود همین آموزشها ما مجبور بودیم مطالب را با صدای بلند بخوانیم و اکثرا خانوادهها غلط های ما را تصحیح می کردند. در حوزه توانبخشی نیز اگر مشکلی برای ناشنوا به وجود میآمد او نمی دانست با چه کسی صحبت کند و مشکلش را حل کند، اما امروز به دلیل پیشرفت های قابل توجهی که وجود دارد ناشنوایان اغلب به مراکز مشاوره مخصوص میروند مراکزی همچون انجمن ها، شبکه های ملی ناشنوایان که این خود نوعی هم سطحی را به وجود میآورد این در حالی است که در گذشته فقط ترویج سمعک وجود داشت.
امروز در حوزه آموزش و پرورش مدارس و مراکز مشاوره اقدامات خوبی انجام شده است و افرادی که فردی را به عنوان ناشنوا در خانه دارند میتوانند به این مراکز مشاوره مراجعه کنند.
* در حوزه اشتغال و استخدام مهمترین چالش ناشنوایان چیست؟
متاسفانه در حوزه استخدام های دولتی نوعی خط کشی وجود دارد به طوری که بنده به عنوان فردی ناشنوا تنها با یک نفر در سهمیه آزاد در سال ۱۳۹۶ آن هم در شرایطی که فرد معمولی تمام امکانات لازم را در اختیار داشته و سالم تلقی میشد به رقابت پرداختم و به عنوان معلم استثنایی توانستم در آموزش و پرورش جذب شوم این در حالی است که متاسفانه کمیسیون پزشکی در زمان مصاحبه فقط اجازه فعالیت در مراکز استثنایی را به من داد و این عادلانه نیست.
در حوزه اشتغال افراد ناشنوا، معمولاً معرفی نامه هایی که به آنها داده می شود فقط اجازه فعالیت در مراکز استثنایی را به آنها میدهد و در حالت عمومی جامعه به دلیل عدم پذیرش فرد ناشنوا او را بدون در نظر گرفتن مهارت ها حذف می کند و متاسفانه کارفرمایان اطلاعات کافی در مورد ناشنوایان ندارند و تصور آنها از فرد ناشنوا فردی است که اصلاً چیزی نمی فهمد اما ناشنوایان به دلیل تمرین لب خوانی چشمانی تیزبین دارد و استعدادهای زیادی در آنان نهفته است و تنها به دلیل دید عمومی منفی در جامعه این استعداد ها نادیده گرفته می شوند.
* مهمترین خواسته شما از ناشنوایان با توجه به شرایط کنونی چیست؟
از تمام ناشنوایان خواهش می کنم که خود را فریاد بزنند و از ناشنوا بودن خود خجالت نکشند در هر شرایطی خودباوری داشته باشند و از این که ناشنوا هستند نهراسند.
به عنوان ناشنوا برای پذیرش در اجتماع راههای زیادی را رفتهام حتی در خانواده با آنها بیشتر صحبت کردم اما فایده ای نداشت در سازمان ها و ادارات بیشتر خود را نشان دادم اما تاثیر چندانی نداشت اما این مهم است که خود را قبول کنیم و باور داشته باشیم که حتی اگر تعدادی از افراد جامعه ما را نپذیرند برخی هستند که شرایط ما را قبول میکنند و بنده به عنوان یک روانشناس معتقدم تنها کسی که میتواند به ما ناشنوایان کمک کند خود ما هستیم هرچند جامعه و آموزش های آن هم می تواند کمک کند اما عامل اصلی پذیرش خود ما هستیم.
* به عنوان یک بانوی موفق ناشنوا با تمام چالش های گفته شده چه انتظاری از مسئولین دارید؟
تنها خواسته من از مسئولین به عنوان یک فرد ناشنوا این است که ما را ببینند، اوایل تصور می کردم اگر مکانی را به عنوان مرکز کانون داشته باشیم تمام مشکلاتمان حل می شود اما این درست نبود.
مهم نیست که در کجا استخدام می شویم اگر توانمندی های ما دیده شود ارزشمندتر است.
و کلام آخر ؛ هرگز رویاهایتان را به آدمهای اشتباه نگویید و همه چیز را به خود بگویید آنقدر که ملکه ذهنتان شود و بدون تردید محقق می شود.
نویسنده : فاطمه برزنونی
منبع گزارش: ماهنامه خاتون شرق
نظر شما