دکتر حقدادی - معاون امور اجتماعی
سهم باز ازدواج مردان و زنان در مجموع آمار ازدواج به صورت مستمر و پایدار در سالهای گذشته رو به افزایش بوده است . به عنوان مثال سهم باز ازدواج مردان در 6 سال منتهی به 97 از عدد 1/2 به 9/ 6 رسیده است . و سهم ازدواجهای که زن و مرد اولین بار باهم ازدواج کرده اند در همین 6 سال از 3/95 به 4/78 کاهش یافته است .
برای تکمیل این آمار اشاره ای می کنم به سهم مردانی که قبلا" هرگز ازدواج نکرده بودند و برای اولین بار با یک زن که تجربه ازدواج قبلی داشته است که از سال 92 از یک درصد به حدود 5 درصد در سال 97 رسیده است بنابراین هر دو الگوی وصف شده رشد داشته اند ولی رشد الگوی بازار ازدواج مردان بیش از الگوی بازار ازدواج زنان است .
استانهای مختلف در این سهم الگوی متفاوتی دارند و بیشترین باز ازدواج مردان و زنان مربوط به استانهای البرز و تهران است .نسبت جنسی باز ازدواج نیز مهم است در قبال هر 100 زنی که باز ازدواج دارند 113 مرد باز ازدواج دارند . بیشترین نسبت جنسیتی مربوط به استان سیستان و بلوچستان با حدود 200 می باشد از طرفی این الگوی جنسیتی در طول سالیان گذشته تغییر کرده است مثلا" در سال 92 به ازای هر صد زن 138 مرد باز ازدواج داشتیم . این تغییر نشان می دهد که باز ازدواجی زنان به نحو قابل توجهی در سالهای اخیر روبه افزایش است . که جای تحلیل دارد. و نباید از این مسئله مهم به سادگی گذشت . هرچند به نظر اینجانب امری مثبت و قابل حمایت است .
موضوع مهم دیگر این است که مدت زمانی که می گذرد که یک زن یا یک مرد پس از طلاق به چرخه زندگی زناشویی بر می گرد چقدر است و اصولا" چند درصد اینها بر می گردند.مطالعه ای نشان می دهد که در بین سالهای 92 تا 97 ( به مدت 6 سال) تعداد 302000 زن از کل زمانی که در این 6 سال طلاق گرفته اند باز ازدواج کرده اند . به عبارت دیگر حدود 47 درصد زنان طلاقهای بین سال 92 تا 97 مجددا" ازدواج کردند . بنابراین با توجه به محدوده 6 سال در نظر گرفته شده و سایر بازازدواجها بنظر می رسد حجم عمده ای از زنان طلاق گرفته مجددا" به زندگی زناشویی باز می گردند . این موضوع بیانگر این واقعیت نیز هست که همواره قسمتی از فعل و انفعالات آماری حوزه ازدواج مربوط به مطلقه های سالهای قبل است که برای دومین یا بیشتر ازدواج را تجربه می کنند . ولی نشانگر این مطلب نیز هست که همواره جمعیت بی همسران ناشی از طلاق روبه افزایش است . و همواره سهم ازدواج اولیها در آمار نیز روبه کاهش است . این روند مهم نیاز به تحلیلهای روانشناختی، جامعه شناختی و فرهنگی دارد و باید برای آن سیاستگذاری کرد . و موضوع آنقدر مهم است که نشانه تغییر مهم رویکردی در ازدواجهای آینده است .
نکته مهم دیگر برداشت آماری این است که زنان مسن تر پس از طلاق دیر تر ازدواج می کنند و هرچه زن در هنگام ازدواج جوانتر باشد سرعت ازدواج مجدد وی پس از طلاق بیشتر است به عنوان مثال متولدین نیمه اول دهه80 در سال 97 پس از حدود 5 ماه از گذشت طلاق ازدواج کرده اند در حالیکه در بانوان مسن تر این زمان بیش از یکسال بوده است این موضوع تکمیل کننده همان رویکرد جدید در زنان شکست خورده از ازدواج نخست است که براحتی و با فاصله کم مجددا" ازدواج می کنند . هرچند تعدد طلاق نیز تاثیر گذار است و مثلا" در سال 97 حدود 8 درصد طلاقهای زنان و مردان تجربه طلاق دوم و بیشتر است و بنظر می رسد طلاقهای مکرر نیز تبدیل به یک جریان فکری فرهنگی گردید. و مثلا" در استانهای جنوبی بوشهر و هرمزگان بشدت آمارهارا متاثر کرده است .
نکته مهم دیگر اینکه میانگین سن طلاق بصورت عام برای زنان حدود 33 سال است ولی این سن برای متولدین سالهای مختلف متفاوت است . مثلا" میانگین سن طلاق در متولدین دهه پنجاه حدود 31 سال ودهه شصت حدود 30 سال و نیمه اول و دوم دهه هفتاد به ترتیب 22 سال و 18 سال است . و برای نیمه اول دهه 80 حدود 15 سال است . در حال حاضر و با توجه به باز ازدواج سریعترمطلقه های جوانتر، آمارباز ازدواج در متولدین نسل های جوانتر زیاد است و برای آنان بازگشت به ازدواج پس از طلاق آسانتر و سریعتر صورت می گیرد که نشانه یک رویکرد اجتماعی زنان و مردان مطلقه و خانواده های آنان است .
با توجه به اینکه متوسط زمان بی همسری بدلیل طلاق برای زنان باز ازدواج حدود یکسال است بنابر این سهم عمده ای از امارها و اقدامات منجر به تشکیل زندگی زناشویی مربوط به زنان طلاق گرفته در سن پایین است که با ازدواج مجدد به زندگی مشترک بر می گردند .
این موضوع نشان دهنده رشد و گسترش این باور فرهنگی است که طلاق پایان راه زندگی زناشویی نیست و این باور کار کرد مثبت دارد و باید حمایت های مادی و معنوی صورت گیرد و بستر فرهنگی و اجتماعی آن تقویت شود تا مشکل ازدواج افراد بی همسر پس از طلاق حل شود. هر چند روانشناسان باید برای بهبود کیفی ازدواج در همین برهه سریعا" دست به کار شوند و مشاوره ازدواج مجدد باید بسرعت و با دقت زیاد گسترش یابد این نگاه باعث کاهش آسیب زنان وکاهش آسیب سایر خانواده ها می گردد . در سیاستهای کلی نظام در حوزه خانواده نیز بر این موضوع تاکید شده است . جا دارد قانون گذاران، سیاستگذاران و برنامه ریزان و متولیان حوزه اجتماهی با اهتمام بیشتری به این موضوع بپردازند .
نظر شما