در اکثر اوقات هنگامی که در بطن یک خشونت خانگی قرار داریم کودکان را به کلی از یاد میبریم؛ وبسیاری از افراد کودکان را به مثابه انسانهای کوچکی نگاه میکنند که به اندازه بزرگسالان، از آگاهی و درک برخوردار نیستند.
شاید به عنوان والدین کودکان، گاهی در میانه جر و بحثها و حتی خشونتهای خانگی میان خود و دیگر اعضای خانواده، متوجه میزان اضطراب کودکان شده باشید. شاید با خودتان فکر کرده باشید که آیا کودکان از آنچه که در واقع در جریان است مطلعند؟ آیا این خشونتها تأثیر عمیقی بر سلامت ذهنی و جسمی این کودکان و مهمتر از هر چیز، بر روند آموزش آنها خواهد گذاشت؟ شاید هم اصولاً آنقدر درگیر این خشونت بوده باشید که این «انسانهای کوچک» را از یاد بردهاید.
هفته جهانی منع خشونت علیه زنان است ولی این بار
می خواهیم کمی روی کودکانی متمرکز شویم که در گیرودار خشونت علیه مادرانشان ،خشونت را تجربه می کنند.
بیایید کمی با هم بیاندیشیم که این کودکان چه نیازهایی دارند؟ چه آسیبهایی ممکن است ببینند؟ و چه کمکهایی میتوان به این کودکان ارائه کرد؟
در معرض خشونت میان همسری قرار گرفتن، مشکل کوچکی نیست و تعداد کثیری از کودکان در سراسر دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد. آمارهای مختلف از سراسر جهان و در کشورهای مختلف نشان میدهند که کودکان در بسیاری از کشورها و به طور میانگین حداقل شاهد نیمی از صحنههای خشونت میان والدینشان در خانه بودهاند. خشونتی که ممکن است کلامی، فیزیکی، و یا جنسی باشد.
حال پرسش این است که کودکانی که شاهد چنین خشونتهایی هستند، تحت چه تأثیراتی قرار میگیرند؟ وهم چنین چگونه با این تاثییرات منفی برخورد کنیم و تلاش کنیم تا تأثیرات این خشونتها را بر این کودکان به حداقل برسانیم؟
نیازهای کودکانی که در معرض خشونت خانگی و میانهمسری قرار میگیرند، متعدد است و حمایت از چنین کودکی، محدود به حل مشکلاتی که در وی در اثر چنین تجربهای به وجود آمده نیست. بلکه نیازمند حمایتهای طولانیمدتتر پس از وقوع چنین تجربهای است. این حمایت و فعالیتهای پیرامون آن همچنین از کودکی به کودک دیگر متفاوت خواهد بود چرا که کودکان از یکدیگر متمایزند و مهارتها و نیازهای مشخص خود را دارند. به همین سبب است که شناخت کودکی که در معرض خشونت میان والدینش قرار داشته، گام اول حمایت از او و یاری رساندن به اوست. شنیدن روایت کودک وتحلیل او از خشونتی که در معرضش قرار گرفته برای طراحی نوع حمایت وکمک به او ضروری است.
پس نخستین گام، شنیدن کودک و روایت او از تجربهاش از خشونت است.
شناخت نقاط امن ومنابع حمایتی کودک، به معنی کسانی که با آنها احساس امنیت میکند گام بعدی ما برای حمایت از این کودکان است اگر مادر تحت خشونت ،یکی از نقطه های امن کودک باشد حمایت از کودک و مادر به عنوان نقطه امن کودک که خود درگیر در این تنش است،به یکدیگر گره میخورد.
نباید از یاد ببریم که اگرچه کودکان ممکن است، بیصدا و خاموش، پس از مشاهده خشونت میان بزرگسالان در خانه به بازی و فعالیتهای دیگر خود ادامه دهند، اما همین بیصدایی و خاموشی است که تأثیرات جبرانناپذیر بر فرایند رشد کودک و پرورش او خواهد گذاشت. به طور قطع، هرچه این خشونتها مکررتر و شدیدتر باشند، کودکی که در معرض آنها قرار میگیرد نیز از تأثیرات عمیقتر و پایدارتری رنج خواهد برد.
پس نکات زیر را در مواجهه با کودکی که در معرض خشونت خانگی و به خصوص خشونت میان والدنیش قرار گرفته از یاد نبرید:
۱-کودکان، به مثابه انسان، خشونت را درک میکنند و عدم واکنش آنها به منزله عدم تأثیرپذیریشان نیست.
۲-کودکانی که در معرض خشونت قرار میگیرند، به این معنی که آن را میان بزرگترهای خود و به خصوص والدینشان تجربه میکنند، خشونت را میشناسند. این شناخت از خشونت، اگر همراه با آموزش و جلوگیری از تأثیرگذاریهای عمیق منفی نباشد، بر روند رشد کودک و زندگی او تأثیر خواهد گذاشت.
۳-کودکان، مانند بزرگسالان، و به مثابه انسان، از یکدیگر متفاوت و متمایزند؛ در نتیجه کمک به کودکان آسیبدیده از خشونت نیازمند بررسی تفاوتهای هر کودک وهماهنگ با شخصیت او است.
۴- تحلیل و درک کودک از خشونتی که تجربه و مشاهده کرده از اهمیت بالایی برخوردار است وهمانطور که پیش تر ذکر شد در واقع، گام اول حمایت از این کودک، شنیدن روایت او از این تجربه و تحلیل او از این خشونت است.
نرجس حسینی
مسئول اورژانس اجتماعی شهرستان تنگستان
نظر شما