به گزارش خبرنگار اجتماعی صبح قزوین، پدر، تکیهگاهی است که بهشت زیر پایش نیست؛ اما همیشه به حکم پدر بودن همچو کوهی در مقابل مشکلات ایستادگی کرده تا لبخند رضایت بر لبان فرزندانش بنشاند.
پدر و مادر نعمت زندگی هر فردی هستند و وجود آنها مکمل خوشبختی است که شاید خیلی از فرزندان آنطور که شایسته است نمیتوانند قدردان زحمات والدینشان باشند.
به مناسبت ولادت امام علی(ع) و روز مرد به سراغ پدری میرویم که حرفهای زیادی برای گفتن دارد، پدری که عاشقانه عمر و جوانی خود را تقدیم دو فرزند معلول ناشنوای خود کرده تا با گرمای نگاه پدرانهاش مانع از گزند سرمای روزگار بر وجود فرزندانش شود.
کریم بهرامی پدری ۵۰ ساله است که نه تنها خودش معلول است بلکه دو فرزند معلول ناشنوا دارد که با جان و دل کار کرده تا فرزندانش محتاج کسی نباشند.
این پدر فداکار خودش نیز در سن کودکی از ارتفاع پشت بام سقوط کرده و همین عامل موجب صدمه به پایش شده است که به دلیل نبود امکانات، اکنون از ناحیه پا معلول است.
وی با اشاره به مشکلات متعدد در زندگیاش اظهار میکند: دوفرزند کم شنوا به نامهای امیرحسین و امیر علی دارم که دلیل معلولیت فرزندانم، ازدواج فامیلی و مسائل ژنتیکی است.
بهرامی با بیان اینکه فرزند اولش ۲۰سال و فرزند دومش ۹سال سن دارد، میافزاید: زمانی که با دختر داییام ازدواج میکردم نمیدانستم به اینجا ختم خواهد شد؛ به طوریکه فرزندانم تا یک سالگی هیچ مشکلی نداشتند اما پس از آن به تدریج قدرت شنوایی خود را از دست دادند.
این پدر فداکار میگوید: از آنجایی که یک خواهر و برادر ناشنوا دارم به خدا توکل کردم و با تجربهای که داشتم تصمیم گرفتم از همان زمانی که متوجه مشکل فرزندانم شدم، کار درمان بچهها را شروع کنم تا آنها بتوانند مانند انسانها عادی به زندگی خود ادامه دهند.
با وجود معلولیتم کار کردم تا شرمنده فرزندانم نباشم
وی بیان میکند: با اینکه خودم معلول هستم اما هر کاری که توانستم برای فرزندانم انجام دادم تا مبادا روزی در مقابلشان احساس شرمندگی کنم و امیدوارم که بتوانند روی پای خود بایستند تا محتاج دیگری نشوند.
بهرامی با بیان اینکه از یک سالگی به بعد متوجه کم شنوایی فرزندانش شده است، ادامه میدهد: به همراه همسرم فرزندانم را برای درمان به تهران بردیم و پس از آن، همراه با همسرم در تمام آموزشهای لازم و جلسات گفتار درمانی شرکت کردند تا که امروز خوشبختانه با سمعک میتوانند صحبت کنند.
این شهروند قزوینی ادامه میدهد: اکنون یک سالی است که به علت بالارفتن سن خانهنشین شدهام و نمیتوانم کار کنم، در گذشته جوانتر بودم و با کار کردن برای مردم، شرایط زندگیام بهتر از این بود؛ اما اکنون منبع درآمد خاصی ندارم و با پول یارانه و معیشتی و کمک هزینه بهزیستی، هزینههای درمانی فرزندانم و خرجکرد خانه را میگذرانم.
بهرامی میگوید: بهزیستی باید برای معلولان مهارتهای کارآموزی برگزار کند و با استعدادیابی آنها را راهی بازار کار کند، زیرا این دریافتیها کفاف بخش کوچکی از زندگی ما را نمیدهد و از طرفی جامعه نیز پذیرای معلولان و ایجاد اشتغال برای آنها نیست.
وی اظهار میکند: اگرچه فرزندانم از نظر جسمی معلولیتی ندارند اما با توجه به معلولیت خودم، دیگر توانایی ادامه فعالیت ندارم و همین موجب خستگیام میشود.
این پدر فداکار ابراز می کند: از ۲۷سالگی ازدواج کردهام و تا جایی که توانستم برای فرزندانم کم نگذاشتم حتی فرزندانم را با وجود سختی فروان راهی مدرسه غیر انتفاعی کردم تا با توجه به معلولیتی که دارند وقت بیشتری را صرف آموزش کنند.
کمک هزینه بهزیستی کفاف هزینههای درمان معلولین را نیز نمیدهد
بهرامی با بیان اینکه در منزل اجارهای زندگی میکند، ادامه میدهد: متاسفانه امروز در تامین مخارج زندگیام ماندهام چون دیگر توانایی کار کردن ندارم و از طرفی هزینه تامین سمعک و باتریهای آن برایم سنگین است به طوریکه در تامین هزینه سمعک ۱۴میلیون تومانی فرزند دومم دچار مشکل هستم.
وی توضیح میدهد: برای یک مرد هیچچیز سختتر از آن نیست که توانایی برآورده کردن خواسته فرزندش را نداشته باشد؛ من هم دوست دارم بتوانم فرزندانم را خودساخته تحویل جامعه دهم اما دیگر توانایی ندارم و اگر حمایتهای بستگانم نباشد در تامین مخارج زندگی باز میمانیم.
این شهروند اذعان میکند: باتوجه به رشد بچهها هر شش ماه یکبار باید قالب سمعکها مطابق با اندازه گوششان تنظیم شود و علاوه بر این هر دو تا سه سال یکبار سمعکها کیفیت خود را از دست میدهند که نیاز به تعویض دارند.
بهرامی میافزاید: متاسفانه سمعکهایی که بهزیستی در اختیار ما میگذارد پاسخگوی مشکل ما نیست چون کیفیت لازم را ندارد و بعد از مدتی دچار اختلال و خرابی میشود لذا ما بازهم به مشکل برمیخوریم به همین دلیل مجبور هستیم سمعک مناسب را تهیه کنیم.
وی در ادامه بیان میکند: من یک پدرم و آرزو دارم عروسی و موفقیت فرزندانم را در کار و زندگی ببینم اما با این شرایط و عدم توجه کافی به اشتغال معلولین، زمانی که کاری از دستم بر نمیآید، احساس آشفتگی میکنم.
بهرامی در پایان میگوید: امیدوارم که مسئولین نگاه ویژهای به اقشار معلول داشته باشند چه بسا که در این شرایط اقتصادی کمک هزینه بهزیستی کفاف هزینههای درمان معلولین را نیز نمیدهد.
نظر شما