استاد دانشگاه کلمبیا کانادا؛ بیگانه‌سازی کودکان بعد از طلاق نسبت به والدین تبعات منفی دارد

استاد دانشگاه بریتیش کلمبیا کانادا گفت: بیگانه‌سازی کودکان بعد از طلاق نسبت به یکی از والدین به لحاظ روانشناختی تاثیر منفی بر روح و روان فرزند یا فرزندان دارد.

«ادوارد کروک» در جمع تعدادی از مددکاران اجتماعی اداره کل بهزیستی استان یزد با اشاره به تحقیقات خود در مورد « بیگانه‌سازی کودکان پس از طلاق»  افزود: معمولاً بعد از جدایی پدر و مادر حضانت کودک به یکی از والدین سپرده می شود، متأسفانه یکی یا هر دو آنها، برای جلب نظر فرزند به سمت خود شروع به توهین و بدگویی نسبت به همسر سابق خود می کند که اصولاً کار درستی نیست.

وی فرزندپروری مشترک را یک ضرورت دانست و اظهار داشت: تمرکز بر فرزند پروری مشترک به جای بیگانه سازی والدین است و این امر مانع از محرومیت کودک از عشق و محبت یکی از والدین می شود.

به اعتقاد وی باید در زمان حضانت از کودک در انتخاب پدر یا مادر سوال شود و حرف های آنها را گوش داد اما نباید تعیین کننده باشد زیرا کودک از بلوغ جسمی و روانی کاملی برخوردار نیست  که خود تصمیم گیرنده باشد.

کروک تصریح کرد: بیگانه سازی شوکی بزرگی به کودک وارد می کند و آثار منفی و تخریب کننده ای بر روح و روان وی وارد می کند که متأسفانه والدین از آن آگاهی ندارند.

این استاد دانشگاه کلمبیا با اشاره به انگیزه والدین کودک برای بدگویی از هم نزد فرزند یا فرزندان تا مرز بیگانه کردنشان نسبت به طرف مقابل، اظهار داشت: در این ارتباط نقش مخرب خودخواهی و خود برتربینی را نباید فراموش کرد و هدف آنها هم جلب نظر کودک معصوم به خود است.

کروک ادامه داد: معمولا در کانادا حضانت فرزند به مادر داده می شود و مادران در این زمینه هراسی ندارند چون رأی دادگاه به نفع آنهاست و بیشتر پدران نسبت به فرزندان خود بیگانه می‌شوند، البته در هر کشوری در این زمینه تفاوت هایی هم وجود دارد که نباید آنها را نادیده گرفت.

وی با بیان اینکه عموماً در بیشتر کشورها پدران از سوی مادران نسبت به فرزند یا فرزندان خود شاهد رفتارهای بیگانه کردن هستند، تصریح کرد: انتقاد و بدگویی مبالغه‌آمیز از یکدیگر نزد فرزندان، جدا از ایجاد آشفتگی ذهنی و روحی، به گونه‌ای حس نفرت از خود در کودک ایجاد می‌کند که گاه در عمق وجود او ریشه می‌دواند و تا پایان عمر همراه اوست.

وی افزود: در بیگانه سازی کودک علیه یکی از والدین خودش از طریق والد دیگر متحد می شود و این امر باعث دور شدن کودک از والد دیگر می شود.

استاد دانشگاه کلمبیا با اشاره به نفرت یادگرفته و آموزش دیده در کودکان طلاق گفت: در این کودکان یکی از والدین به کودک می آموزد که از والد دیگر ترس و نفرت داشته باشد و این یک خطر روانشناختی برای کودک ایجاد می کند.

وی خاطرنشان کرد: در بیگانه سازی والد با کودک والدین عمدتاً از تأثیرات عمیق این آسیب بر روی کودک آگاه نیستند لذا برایشان اهمیت ندارد که مشاجره را در حضور کودک انجام دهند.

وی با بیان اینکه در بیگانه سازی، کودک دچار دوگانگی احساسی می شود اظهار داشت: وقتی به کودک یاد می دهیم از والد متنفر باشد نفرت از خود نیز در کودک ایجاد می شود و چون کودک به این احساس می رسد که والد دیگر دوستش ندارد و ترکش کرده است .

کروک با اشاره بر ضرورت مداخلات درمانی در شرایط  بیگانه سازی والدین بعد از طلاق گفت: آموزش میانجیگری والدین، طلاق و روابط والدین با کودک بعد از طلاق از جمله مداخلات و برنامه هایی است که به اتحاد والدین کمک می کند.

این محقق خاطرنشان کرد: بیشتر کودکان و نوجوانانی که همواره شاهد رفتارهای ناروا و بدگویی از سوی پدر یا مادر و بالعکس هستند، از عزت نفس کافی برخوردار نیستند و معمولا مضطرب  و گاهی حتی به نفرت از خود گرفتار می‌شوند.

به اعتقاد کروک باید بعد از طلاق رابطه معناداری بین پدر و مادر برقرار باشد و مددکاران اجتماعی در این زمینه نقش مهمی دارند.

وی یادآور شد: همچنین باید آموزش های لازم در حین دادخواست طلاق و پس جدایی والدین از هم در نظر گرفته شود تا فرزندان نسبت به پدر و مادر خود از لحاظ ذهنی رفتار و برخورد مناسبی داشته باشند.

کد خبر 12210

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد